کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمومیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمومیت
لغتنامه دهخدا
عمومیت . [ ع ُ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شمول . وفور. کثرت . کلیت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اطلاق داشتن
لغتنامه دهخدا
اطلاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) مطلق بودن . تعمیم داشتن . عمومی بودن . عمومیت داشتن . عمیم بودن . عام بودن . رجوع به اطلاق شود.
-
مرگامرگ
لغتنامه دهخدا
مرگامرگ . [ م َ م َ ] (اِ مرکب ) الفاظ متلازمه است یعنی بلای عام و مرگ عام که به عربی طاعون است . (برهان ) (آنندراج ). مرگامرگی . هر بیماریی که عمومیت حاصل کند و عام گردد. (ناظم الاطباء). طاعون و وبا. (ناظم الاطباء).
-
برفنج
لغتنامه دهخدا
برفنج . [ ب َ ف َ ] (ص ، اِ) سخت و درست . (آنندراج ). خشن و مشکل . کار دشوار. (ناظم الاطباء). || ناهمواری راهی . (آنندراج ). راه دشوار و صعب العبور. (ناظم الاطباء). || ناسازگاری کاری . || نو و نادر. (آنندراج ). هر چیزی که تازه اتفاق افتاده و هنوز عمو...
-
کلیت
لغتنامه دهخدا
کلیت . [ ک ُل ْ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همه ٔ اجزاء بود. (ناظم الاطباء). کلیه . کل بودن . تمامیت . مقابل جزئیت . (فرهنگ فارسی معین ) : و سه دیگر قسم نه نورانی است و نه نورپذیر است و آن افلاک است به کلیت خویش که...
-
عامة
لغتنامه دهخدا
عامة. [ م م َ ] (ع اِ) مردم بی علم و فرومایه . || هر چیز که شامل همه گردد و عمومیت داشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چوبهای بهم بسته که بدان از دریا و جوی گذرند و صواب عامَه است . (منتهی الارب ). || مقابل خاصه . همه ٔ مردم . (منتهی الارب ...
-
جمهوری
لغتنامه دهخدا
جمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و ب...
-
ایالت
لغتنامه دهخدا
ایالت .[ ل َ ] (ع اِ) جایی که دارای چندین حاکم نشین و ولایت باشد مانند ایالت آذربایجان که دارای چندین ولایت و حاکم نشین است از قبیل خوی و ارومیه و سلماس و اردبیل و جز آن و همچنین ایالت خراسان و فارس و عمومیت این لفظ بیشتر از ولایت است . چه این کلمه ش...
-
داوری
لغتنامه دهخدا
داوری . [ وَ ] (حامص ) و آن اجرای حکمی است که خداوند عالم در روز جزا بر مردمان خواهد فرمود. (متی 10: 15) (واعظ 11:9) (متی 12:36) (اعمال رسولان 17:301) (عبرانیان 9:27 و دوم پطرس 2: 9 و 3: 7) (اول یوحنا 4: 17) و داور آن روز خداوند ومنجی ما عیسی مسیح خو...
-
ساتورن
لغتنامه دهخدا
ساتورن . (اِخ ) در اساطیر قدیم یکی از ارباب انواع است که در نزد یونانیان و ایتالیائیهای قدیم خداوند زمان و مظهر آن ستاره ٔ زحل بوده است ،و چنین می نماید که وی در ابتدا رب النوع خلاقی بوده وبعد با نیروی خلاقه ٔ اپس متحد شده است . ساتورن یونانی که آن ر...
-
شامل
لغتنامه دهخدا
شامل . [ م ِ ](ع ص ) فراگیرنده . أمر شامل ؛ کار عام و کاری که بهمه رسد و فراگیرد چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عمومیت دارنده چنانکه حیوان بگوییم شامل انسان هم هست . (فرهنگ نظام ). و در فارسی با گشتن و شدن بکار رود : آو...
-
شقیقة
لغتنامه دهخدا
شقیقة. [ ش َ ق َ ] (ع اِ) شقیقه . شکاف میان دو کوه که گیاه رویاند یا زمین نیکو رویاننده ٔ گیاه میان دو پشته ٔ ریگ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گشاده ٔمیان دو ریگ . ج ، شقایق . (مهذب الاسماء). || شکاف و رخنه . ج ، شَقائ...
-
مسک
لغتنامه دهخدا
مسک . [ م َ ] (ع اِ) پوست ، یا بخصوص پوست بزغاله . ج ، مُسوک . (منتهی الارب ). جلد و پوست ، و برخی آن را مختص پوست بزغاله دانسته اند که سپس عمومیت یافته و هرگونه پوست را مسک نامیده اند و وجه تسمیه ٔ آن به سبب این است که نگهداری کننده ٔ گوشت و استخوان...
-
کوفیه
لغتنامه دهخدا
کوفیه . [ فی ی َ / ی ِ ](ص نسبی ) مؤنث کوفی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوفی شود. || (اِ) دستار چهارگوشه که مردان عرب بر سر خود نهند و عقال را بر سر آن اندازند. (فرهنگ فارسی معین ). چیزی است که تازیان بر سر نهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چارق...