کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عماره عبسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ] (اِخ ) نام فخذی است از قبیله ٔ عُتَیبة که ساکن الرکبة، واقع در شمال شرقی طائف میباشند. (از معجم قبائل العرب از الارتسامات اللطاف تألیف امیر شکیب ارسلان ص 271).
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از حیدة، از خریص ، از خرصة، از فدعان . (از معجم قبائل العرب از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 263).
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ] (اِخ ) نام قبیله ای است که تابع قُنفُذة بوده است . (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از الرحلة الیمانیة تألیف شرف برکاتی ص 65).
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ] (ع اِمص ) نگاهبانی مسجدالحرام . یکی از مصالح و مؤسساتی بود که قبیله ٔ قریش برای اداره ٔ کعبه قرار داده بودند و منظور آن بود که متصدیان این مقام مراقبت کنند که کسی در آن محل مقدس یاوه سرایی و بدگویی نکند و فریاد نزند. رجوع به تاریخ تمدن اس...
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع َ رَ ] (ع مص ) آباد کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عمارت . رجوع به عمارت و عِمارة شود. || پرستیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نماز و روزه داشتن خدای را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطب...
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع َم ْ ما رَ ] (اِخ ) آبکی است جاهلی که آن را کوههایی سفید بوده است . وبدنبال آن «اغربة» بود که آن را کوههایی سیاه بوده است . و سپس «براق » قرار داشت . (از معجم البلدان ) (ازتاج العروس ). رجوع به منتهی الارب و متن اللغة شود.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع َم ْ ما رَ ] (اِخ ) چاهی است در منی . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ِ رَ ] (اِخ ) آبی است در سَلیلة ازکوه قَطَن و در آن نخل هایی است . (از معجم البلدان ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ِ رَ ] (ع مص ) آباد داشتن و آباد کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مأهول و مسکون گرداندن . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة): عمارةالبلدان من عدل السلطان . (امثال و حکم دهخدا از عقدالعلی ). || لا...
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن أوس بن ثعلبه ٔ انصاری جشمی . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن أوس بن ثعلبة...) شود.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن أوس بن خالدبن عبیدبن امیةبن عامربن خطمه ٔ انصاری خطمی . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن أوس ...) شود.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن أوس بن زیدبن ثعلبةبن غنم بن مالک بن نجار. صحابی بود. و ابن اثیر گوید که وی همان عمارةبن أوس بن خالدبن امیة انصاری خطمی است ، و ابن حجر نیز این نظر را تأیید کرده است . رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن أوس بن خالدبن امیةبن ....
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی حسن انصاری . صحابی بود. رجوع به عماره ٔ انصاری (ابن ابی حسن ...) شود.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی حفصة، مکنی به ابوروح . محدث بود. رجوع به ابوروح (عمارةبن ...) و سیرة عمربن عبدالعزیز ص 153 و 279 و ذکر اخبار اصبهان چ لیدن ج 2 ص 148 شود.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن احمد (یا محمد یا محمود) مروزی ، مکنی به ابومنصور. از شعرای اواخر عهد سامانی و اوایل دوره ٔ غزنوی بود. رجوع به ابومنصور (عمارةبن ...) شود.