کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عفرنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عفرنی
لغتنامه دهخدا
عفرنی . [ ع َ ف َ نا ] (ع اِ) اسد و شیر. (اقرب الموارد). || (ص ) شیر درشت اندام . (منتهی الارب ). اسد عفرنی ؛ شیر شدید و سخت . (از اقرب الموارد). لبوة عفرنی ؛ ماده شیر استوارخلقت . (منتهی الارب ). ماده شیر شدید و سخت . (از اقرب الموارد). نون و الف آن...
-
جستوجو در متن
-
عفرنون
لغتنامه دهخدا
عفرنون . [ ع َ ف َ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَفَرنی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به عفرنی ̍ شود.
-
عفرناة
لغتنامه دهخدا
عفرناة. [ ع َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث عَفرنی ̍. (از اقرب الموارد). رجوع به عفرنی شود. || لبوة عفرناة؛ شیر ماده ٔ سخت و درشت . ناقةعفرناة؛ شتر ماده ٔ سخت درشت و توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عَفرنَیات . (اقرب الموارد). || (اِ) غول . (منتهی ا...
-
حبونی
لغتنامه دهخدا
حبونی . [ ح َ نا ] (اخ ) نام جایی است که ابن یحیی سمهری درباره ٔ آن چنین سروده است : خلیلی لاتستعجلا و تبینابوادی حبونی هل لهن زوال و لاتیأسا من رحمةاﷲ و اسألابوادی حبونی ان تهب شمال و لاتیاسا ان ترزقا أرجیةکعین المها اعناقهن طوال من الحارثیین الذ...
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژیان ، شرزه ، چیره خران ، برق چنگال از صفات اوست . (آنندراج ). پستانداری عظیم الجثه و قوی از...