کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضیهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضیهة
لغتنامه دهخدا
عضیهة. [ ع َ هََ ] (ع اِ) دروغ وبهتان . (منتهی الارب ). افک و بهتان و کلام زشت ، از آن جمله است که در استغاثه گویند یا للعضیهة. (از اقرب الموارد). ج ، عَضائه . (از اقرب الموارد). || (ص ) أرض عضیهة؛ زمین عضاه ناک . (از منتهی الارب ). زمین که عضاه بسی...
-
عضیهة
لغتنامه دهخدا
عضیهة. [ ع َ هََ ] (ع مص ) بریدن عضاه را. || دروغ گفتن . (از منتهی الارب ). کذب . (ازاقرب الموارد). || سخن چینی نمودن . (از منتهی الارب ). نمامی کردن . (از اقرب الموارد). || افسون کردن . (از منتهی الارب ). سحر کردن . (از اقرب الموارد). عَضْه . عَضَه ...
-
جستوجو در متن
-
عضه
لغتنامه دهخدا
عضه . [ ع َض ْه ْ ] (ع مص ) دروغ گفتن . (از منتهی الارب ). کذب . (از اقرب الموارد). || سخن چینی نمودن . (از منتهی الارب ). نمامی کردن . (از اقرب الموارد). || افسون کردن . (از منتهی الارب ). سحر کردن . (از اقرب الموارد). عَضَه . عِضهه . عَضیهة. و رجوع...
-
عضهة
لغتنامه دهخدا
عضهة.[ ع ِ هََ ] (ع مص ) دروغ گفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخن چینی نمودن . (از منتهی الارب ). نمامی کردن . (از اقرب الموارد). || افسون کردن . (از منتهی الارب ). سحر کردن . (از اقرب الموارد). عَضْه . عَضَه . عَضیَهة. رجوع به عضه شود...
-
عضاهة
لغتنامه دهخدا
عضاهة. [ ع ِ هََ ] (ع اِ) بزرگترین ازدرخت ، یا آن خمط است ، یا هر درخت خاردار، یا درخت خاردار بزرگ و دراز مانند مغیلان . (منتهی الارب ). هر درخت بزرگی که دارای خار باشد مانند غرف و طلح و سلم و سدر و سیال و سلم و ینبوب و قتاد و کهنبل و غرب و عوسج و شو...
-
دروغ گفتن
لغتنامه دهخدا
دروغ گفتن . [ دُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تکلم به دروغ . سخن گفتن به دروغ . سخن ناراست گفتن . کذب گفتن . ابتشاک . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ابطال . اختراص . اختراق . ازدهاف . ازهاف . افتراء. (منتهی الارب ). افک . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی...
-
دروغ
لغتنامه دهخدا
دروغ . [ دُ ] (اِ) سخن ناراست . قول ناحق . خلاف حقیقت . مقابل راست . مقابل صدق . کذب . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مقابل راست چون گریه ٔ دروغ ، اشک دروغ ،آه دروغ ، وعده ٔ دروغ ، صبح دروغ ، و زشت و مصلحت آمیز از صفات اوست ، و با لفظ گفتن و بستن و پردا...
-
یا
لغتنامه دهخدا
یا. (ع حرف ندا) حرف ندا برای دور است حقیقة یا حکماً و برای ندای نزدیک باشد و گفته اند مشترک است میان دور و نزدیک و گفته اند برای بین دور و نزدیک و متوسط است . و یا از همه ٔ حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام حذف بجز خود یا چیز دیگری مقدر ...