کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضدالدین ایجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضدالدین ایجی
لغتنامه دهخدا
عضدالدین ایجی . [ ع َ ض ُ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن احمد (مولانا...) دانشمند ایرانی قرن هشتم هجری . تولد او درقصبه ٔ ایج (فارس ) پایتخت قدیم ولایت شبانکاره بود. واو به یک واسطه شاگرد ناصرالدین بیضاوی محسوب می شود. وی از جمله پنج تنی است که خ...
-
واژههای مشابه
-
عضدالدین سلجوقی
لغتنامه دهخدا
عضدالدین سلجوقی . [ ع َ ض ُ دُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) الب ارسلان فرزند چغری بیک . رجوع به آلب ارسلان (محمدبن داود) شود.
-
جستوجو در متن
-
ایگ
لغتنامه دهخدا
ایگ . (اِخ ) ایج (دارابگرد) مولد عضدالدین ایجی . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ولایتی است از ولایات فارس . (برهان ). لغتی در ایج یا ایج معرب آنست که نام محلی است در پارس . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 131). رجوع به معجم البلدان ذیل کلمه ٔ ایج و نزهة القلوب ص ...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالغفار الایجی معرف به عضدالدین ایجی عالم به اصول و معانی و عربیت و از اهل ایج فارس بود وی قضاوت یافت و شاگردان بزرگ تربیت کرد. از تألیفات اوست : مواقف در اصول دین . اشرف التواریخ . جواهرالکلام . مختص...
-
جاربردی
لغتنامه دهخدا
جاربردی . [ ب َ ] (اِخ ) ابوالمکارم فخرالدین احمدبن الحسن بن یوسف جاربردی است که پیوسته مواظبت بر تحصیل علوم مینموده و به افاده ٔ طلاب ممارست داشته و دارای تألیفات بسیاری است از جمله :1- شرح شافیه ٔ ابن الحاجب در علم صرف که بعد از شرح رضی بر همان مت...
-
ایج
لغتنامه دهخدا
ایج . (اِخ ) در اصل ایگ بود بعد از تصرف اعراب او را ایج گفتند. درقدیم شهری معتبر بود و چندین صد سال پای تخت ملوک شبان کاره بود. میانه ٔ مشرق و جنوب اصطهبانات به مسافت چهار فرسنگ است . هوائی در کمال اعتدال دارد که میوه های گرمسیری مانند نخل و نارنج ، ...
-
قاضی عضد
لغتنامه دهخدا
قاضی عضد. [ ع َ ض ُ ] (اِخ ) (عضدالدین ایجی ) عبدالرحمان بن احمدبن عبدالغفار. امام علامه ٔ محقق مدقق شیرازی شافعی . وی به سال 700 یا 701 هَ . ق . متولد و به سال 756 وفات یافت . وی مؤلف المواقف و شرح مختصر ابن حاجب و الفوائد العیاشیه و جز اینها است ....
-
شریف
لغتنامه دهخدا
شریف . [ ش َ ] (اِخ ) جرجانی . میر سیدشریف ، علی بن محمد جرجانی ، دانشمند ایرانی (متولد 740 هَ . ق . در گرگان ، متوفای 816 هَ . ق . در شیراز). وی در حکمت و عرفان و علوم ادبی دست داشت . سعدالدین تفتازانی او را در سال 779 هَ . ق . در قصر زرد به شاه شجا...
-
شاه شجاع
لغتنامه دهخدا
شاه شجاع . [ ش ُ ] (اِخ ) فرزند مبارزالدین محمدبن امیر مظفربن منصوربن پهلوان حاجی است .53 سال عمر کرد و 25 سال سلطنت نمود و در سال 786 هَ . ق . درگذشت . حافظ شیرازی در تاریخ فوت او گوید:جانش غریق رحمت خود کردتا بودتاریخ این معامله رحمن لایموت . حافظ....
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) منصوربن (میر) صدرالدین محمدبن غیاث الدین منصوربن صدرالدین محمدبن ابراهیم بن محمدبن اسحاق بن علی بن عربشاه حسنی حسینی دشتکی . او از اعاظم علما و فحول حکمای اسلامی امامی ، و جامع معقول و منقول و حاوی فروع و اصول ، و به ق...
-
شیخو
لغتنامه دهخدا
شیخو. [ ش َ ] (اِخ ) الاب لویس (1859 - 1927 م .). از نصارای جزیره (یعنی بین النهرین ). اسم حقیقی او از قرار تقریر معجم المطبوعات العربیه رزق اﷲبن یوسف بن عبدالمسیح بن یعقوب بن عبدالمسیح بوده و من نمیدانم شیخو نام خانوادگی این خاندان بوده یا نام مستعا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مصطفی طاش کبری زاده ، مکنی به ابوالخیر و ملقب به عصام الدین . مولد به سال 901 هَ .ق . بشهر بروسه و وفات در سنه ٔ 968 ومدفن او بجوار تربت سید ولایت در محله ٔ عاشق پاشاست .او یکی از علمای آسیةالصغری و صاحب اخلاق حمیده و متوا...