ایج . (اِخ ) در اصل ایگ بود بعد از تصرف اعراب او را ایج گفتند. درقدیم شهری معتبر بود و چندین صد سال پای تخت ملوک شبان کاره بود. میانه ٔ مشرق و جنوب اصطهبانات به مسافت چهار فرسنگ است . هوائی در کمال اعتدال دارد که میوه های گرمسیری مانند نخل و نارنج ، و سردسیری مانند شلیل و گیلاس را به نیکوئی می پروراند. انار ایج از تمام انارهای فارس بلکه از انارهای ممالک ایران بهتر است . آبش از چشمه و قنات است . (فارسنامه ٔ ناصری ). شهری از فارس . قاضی عضدالدین ایجی از آنجاست . ایگ بروزگار متقدم دیهی بود و حسویه آنرا بشهری کردست . هواء آن معتدل است . اما آب ناگوار دارد و میوه بسیار باشد، خاصه انگور و جامع منبر دارد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 131).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.