کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرماء
لغتنامه دهخدا
عرماء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعرم . (منتهی الارب (از اقرب الموارد). یعنی سیاه و سپید آمیخته . (ناظم الاطباء). ج ، عُرم . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مار که خجکهای سیاه و سپید داشته باشد. (منتهی الارب ). مار رقشاء. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ارماء
لغتنامه دهخدا
ارماء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رَمی ّ.
-
ارماء
لغتنامه دهخدا
ارماء. [ اَ ] (ع ص ) ارض ِ ارماء؛ زمینی که در آن نه بیخ درخت مانده باشد نه شاخ آن ، وآنرا ارض مأرومه نیز گویند. خالی و تهی و ویران .
-
ارماء
لغتنامه دهخدا
ارماء. [ اِ ] (ع مص ) ربا دادن . || افزون کردن . || انداختن . (منتهی الأرب ). افکندن . بیوکندن . (زوزنی ). || ارماء از فَرَس ؛ فرودافکندن از اسب . اِلقاء. || ارماء بر ستین و غیره ؛ افزون شدن بر شصت و جز آن . (از منتهی الأرب ). || ارماء ببلاد؛ بیرون...
-
جستوجو در متن
-
عرم
لغتنامه دهخدا
عرم . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ أعرم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به اَعْرَم شود. || ج ِ عَرْماء. (اقرب الموارد). رجوع به عَرْماء شود. || (اِ) تخم قطا. (از اقرب الموارد). تخم مرغ و تخم قطا. (ناظم الاطباء).
-
اعرم
لغتنامه دهخدا
اعرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) بز نر که بر لبش سپیدی و سیاهی باشد. ومنه الحدیث : ضحی معاذ بکبش اعرم ؛ ای الذی فیه سواد و بیاض . ج ، عُرم . (منتهی الارب ). بز نر که بر لبش سپیدی و سیاهی باشد. || آنکه در وی سپیدی و سیاهی بود. (ناظم الاطباء). آنچه رنگ سیاهی و ...