کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدم و ملکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدم و ملکه
لغتنامه دهخدا
عدم و ملکه . [ ع َ دَ وَ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عدم ملکه . رجوع به عدم ملکه شود.
-
واژههای مشابه
-
عدم خانه
لغتنامه دهخدا
عدم خانه . [ ع َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جهان نیستی . عالم قبل از وجود. || عالم بعد از وجود : خلوت خود ساز عدم خانه رابازگذار این ده ویرانه را. نظامی .هستی او تا به عدم خانه بودنقش وجود از همه بیگانه بود.امیرخسرو (از آنندراج ).
-
خواب عدم
لغتنامه دهخدا
خواب عدم . [ خوا /خا ب ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . خواب مرگ . خواب جاوید. (آنندراج ) : چنین افسانه های خوش که دل گفت از دهان اوخضر گر بشنود از حیرتش خواب عدم گیرد.بابافغانی (از آنندراج ).
-
غله دان عدم
لغتنامه دهخدا
غله دان عدم . [ غ َل ْ ل َ / ل ِ/ غ َ ل َ / ل ِ ن ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است که به عربی ارض خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) : خانه ز مشت غله پرداخته در غله دان عدم انداخته .نظامی (از فرهنگ رشیدی )...
-
جستوجو در متن
-
ملکه
لغتنامه دهخدا
ملکه . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] (ع اِ) قوت حصول شی ٔ در ذهن و قدرت کردن کاری که متمکن گرددبه طبیعت کسی . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، سرعت ادراک و دریافت و استواری هوش و فراست و قوت حصول چیزی در ذهن . (ناظم الاطباء). در کیفیات نفسانیه آنچه سریعا...
-
دراگا
لغتنامه دهخدا
دراگا. [ دْرا / دِ ] (اِخ ) (ملکه ...) (1867 - 1903 م .). همسر الکساندر اوبرنوویچ (شاه صربستان ). وی زنی بیوه و از ندمای مادر شاه بود و زندگی گذشته ٔ وی به بدی شهرت داشت . الکساندر که به دام عشق او افتاده بود، در سال 1900 م . با وی وصلت کرد و این امر...
-
تقابل
لغتنامه دهخدا
تقابل . [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) با یکدیگر هم بر شدن . (زوزنی ). با یکدیگر هم روی شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). با هم روباروی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر روبرو شدن . (آنندراج ). تواجه . (اقرب الموارد). || (اصطلاح بدیع) تقابل...
-
ادکسی
لغتنامه دهخدا
ادکسی . [ اُ دُ ] (اِخ ) ماکرامبلی تیسا، یعنی دختران ژان ماکرامبلی تس ملکه ٔ روم شرقی در مائه ٔ یازدهم . وی زوجه ٔ کنستانتین یازدهم ، دوکا بود و بهنگام مرگ امپراطور او را عنوان نایب السلطنه ٔ میشل هفتم دادند و وی سوگند یاد کرد که شوی دیگر نکند. ولی ب...
-
دانشمند حاجب
لغتنامه دهخدا
دانشمند حاجب . [ ن ِ م َ ج ِ ] (اِخ ) از ملازمان مسلمان چنگیزخان و پسرش اوگتای قاآن . چنگیز پیش از فتح بخارا وی را برای قبول ایلی نزد اهالی حصار زرنوق فرستاد و بنصیحت او اهالی ایل شدند و پیشکش فرستادند و از غضب چنگیز ایمن ماندند. نیز هنگامی که چنگیز ...
-
متقابلان
لغتنامه دهخدا
متقابلان . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ، اِ)تثنیه ٔ متقابل . دو چیز رویاروی یکدیگر. و رجوع به تقابل شود. || (اصطلاح منطقی ) دو امری هستندکه از یک جهت در یک زمان در محل واحد جمع نشوند و یا دو امری میباشند که صادق نباشند بر شی ٔ واحد در حالت واحد در جهت واحده...
-
ملکة
لغتنامه دهخدا
ملکة. [ م َ ل َ ک َ ] (ع مص ) مَلک . مِلک . مُلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (محیط المحیط). و رجوع به ملک شود. || (اِ) بندگی . گویند: طال ملکته ؛ دراز کشید بندگی او. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ملک . گوین...
-
کیفیت
لغتنامه دهخدا
کیفیت . [ ک َ / ک ِ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) چگونگی و حالت و وضعی که حاصل باشد در چیزی ، و در فارسی به تخفیف نیز آید. (غیاث ). صفت و چگونگی . (ناظم الاطباء). چگونگی . چونی . (فرهنگ فارسی معین ) : کیفیت به پارسی چگونگی باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی )....
-
عجز
لغتنامه دهخدا
عجز. [ ع َ ] (ع مص ) ناتوان گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناتوانی . توانا نبودن . ناتوان بودن : بباید مرا شد به آوارگی نهادن به خود عجز و بیچارگی . فردوسی (ملحقات شاهنامه داستان جمشید، ص 35).در همه چیزها که بینی هست خلق را عجز و ...