کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجالط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجالط
لغتنامه دهخدا
عجالط. [ ع ُ ل ِ ] (ع ص ) شیر خفته ٔ سطبر. (منتهی الارب ). شیر دفزک شده ٔ سطبر. (اقرب الموارد). اللبن الخاثر الثخین .
-
واژههای همآوا
-
عجالة
لغتنامه دهخدا
عجالة. [ ع ِ ل َ] (ع اِ) گیاهی است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
عجالة
لغتنامه دهخدا
عجالة. [ ع ُ / ع ِ ل َ ] (ع اِ) ماحضر. (منتهی الارب ). ماحضر از طعام . (اقرب الموارد). || آنچه زود فراهم آرند مهمان را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). هر چه به شتاب حاضر آورده شود. (غیاث از منتخب ) (اقرب الموارد). هرچه سردست مهیا آید. (منتهی الارب )....
-
عجالةً
لغتنامه دهخدا
عجالةً. [ ع ِ ل َ تَن ْ ] (ع ق ) در عرف و تداول عامیانه ،فعلاً. آنچه اکنون حاضر و دست رسی بدان هست . در حال حاضر. فی الحال . بنقد: عجالةً بهمین اندازه بس است .
-
اجالت
لغتنامه دهخدا
اجالت . [ اِ ل َ ] (ع مص ) رجوع به اجالة شود.
-
اجالة
لغتنامه دهخدا
اجالة.[ اِ ل َ ] (ع مص ) گردانیدن . (تاج المصادر). برگردانیدن : یقال فی المیسرِ اَجِل السهام و کذلک اجالوا الرأی بینهم . (منتهی الارب ). || جولان دادن .
-
جستوجو در متن
-
ط
لغتنامه دهخدا
ط. (حرف ) نشانه ٔ حرف نوزدهم از حروف تهجی عرب . و نام آن طاء و طی و طِ است و نیز آن را طاء مشالة نامند و آن از حروف مطبقة و حروف هفت گانه ٔ مستعلیه و هم مصمتة و محقوره و مهجوره ٔ نطعیه است و در حساب جمل آن را به 9 دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد...
-
د
لغتنامه دهخدا
د. (حرف ) صورت حرف دهم از الفبای فارسی و هشتم از الفبای عربی و چهارم از الفبای ابجدی و نام آن دال است و گاه برای استواری ِ ضبط، دال مهمله گویند. (مقدمه ٔ برهان ). و آن از حروف ترابیه و نطعیه و قلقله و متشابهه و ملفوظی و شمسیه و مصمته و محقورة و مجزوم...
-
ز
لغتنامه دهخدا
ز. (حرف ) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد 13 است و نام آن زاء، زای ، زی و ز است . و آن را در مقابل زاء غلیظه «ژ»، زاء خالصه و زاء اخت الراء گویند و در تجوید از حروف اسلیه و مائیه و حر...