کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عایدات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیموکراسی
لغتنامه دهخدا
تیموکراسی . [ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) از تیمه ٔ یونانی به معنی ثروت و کراتوس به معنی قدرت رژیم سیاسی که در آن قدرت متعلق به گروه شهرنشین و صاحب امتیاز است که از عایدات خاص برخوردارند و به عیش و عشرت می پردازند. تیموکراتیک منسوب به آن . (از لاروس ).
-
گاوایی محله
لغتنامه دهخدا
گاوایی محله . [م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) در وقف نامه ای بسیار قدیمی که مورخ بسال 989 هَ .ق . / 1581 م . است و در تصرف سادات شیرنگ که عایدات آن نواحی بدیشان میرسید، میباشد، نام قصبات فخر عمادالدین ذکرشده که از آنجمله دهکده ٔ گاوایی محله است . (سفرنامه ٔ...
-
فارانژیون
لغتنامه دهخدا
فارانژیون . [ یُن ْ ] (اِخ ) محل معادن طلا در ناحیه ای بنام پرس ارمنی که در زمان ساسانیان درآمد آن جزو عایدات خزانه ٔ شاهی بوده است . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه ٔ رشید یاسمی ج 2 ص 154 شود.
-
بالزاک
لغتنامه دهخدا
بالزاک . (اِخ ) (ژان لوئی گز) ادیب فرانسوی از اهالی آنگولم که بسال 1594 م . تولد یافت و در سال 1654م . درگذشت . به هلند و ایتالیا سفر کرد و سپس به پاریس بازگشت . نامه های او معروف است . وی قسمتی از عایدات نویسندگی خود را وقف بیمارستان آنگولم کرده است...
-
امین الضرب
لغتنامه دهخدا
امین الضرب . [ اَ نُض ْ ض َ ] (اِخ ) حاجی محمدحسن اصفهانی ... ابن مهدی بن محمد رحیم . از بازرگانان مشهور دوره ٔ قاجاری و از اولین کسانیست که نخستین مرتبه در ایجاد کارخانه های صنعتی در ایران کوشیده اند. وی امتیاز راه آهن محمودآباد مازندران را گرفت و ق...
-
اصحاب دواوین
لغتنامه دهخدا
اصحاب دواوین . [ اَ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنانکه عهده دار عایدات کشورند. سرکاران و ناظران خزانه و مالیه ٔ دولت . مستوفیان . وزرای دارایی در تداول امروزی .صاحبدیوانان . رؤسای دفاتر محاسباتی : بمدد اصحاب دواوین و مستخرجان معاملات وصیت کرد....
-
بهره برداری
لغتنامه دهخدا
بهره برداری . [ ب َ رَ / رِ ب َ ] (حامص مرکب ) استفاده از سود چیزی . || عمل برداشتن حاصل زراعت . (فرهنگ فارسی معین ). برداشت حاصل . برداشت محصول . برخوردن از سود و نفع. عمل برداشتن حاصل ازکشتی یا کارخانه ای و غیره . برداشت دخل گرو کردن و حاصل مزرعه ی...
-
خالسیداس
لغتنامه دهخدا
خالسیداس . [ دِ اُ ] (اِخ ) نام نماینده ٔ اسپارت است که با تیسافرن (والی لیدیه از طرف داریوش ) معاهده بست و مضمون آن معاهده چنانکه توسیدیدمی گوید چنین بوده است : 1 - تمام ممالک و شهرهائی که در تصرف شاه اند یا متعلق به اجداد او بوده اند در تحت اطاعت ا...
-
ابن سراج
لغتنامه دهخدا
ابن سراج . [ اِ ن ُ س َرْ را ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن عبداﷲبن روبیل ، معروف به ابن سراج غرناطی شاعر. متفنن در فنون عدیده و طبیب مبرز. شهرت تألیفات او سبب شد که سلطان محمدبن محمد او را طبیب خاص خویش کرد. ابن سراج طب را نزد ابوجعفر راقوتی مرسی فراگر...
-
دبیربد
لغتنامه دهخدا
دبیربد. [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) رئیس دبیران . منشی باشی . منشی الممالک . رئیس دیوان رسالت . رئیس کتاب . رئیس دارالانشاء. رئیس منشیان . بگفته ٔ کریستن سن رئیس طبقه ٔ نویسندگان و دبیران بروزگار ساسانیان ایران دبیربد یا دبیران مهشت نامیده میشدو در زمره ٔ ...
-
مالیات
لغتنامه دهخدا
مالیات . (از ع ، اِ) باج و خراج . (ناظم الاطباء). ج ِ مالیه . وجوهی که مأموران دولت برحسب قانون از صاحبان املاک ، اراضی ، مستغلات و غیره گیرند. باج . خراج . ارتفاع . (از فرهنگ فارسی معین ). سهمی است که بموجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات هریک از سکن...
-
شام غازان
لغتنامه دهخدا
شام غازان .(اِخ ) شنب غازان . شمازان . (تلفظ محلی ). از آثار تاریخی تبریز است بدین توضیح که چون غازان خان دین اسلام پذیرفت ، خواست مانند بزرگان دینی و سلاطین اسلامی برای خود مقبره ای بسازد تا زاهدان و عابدان در آنجا زندگی کنند و او را پس از مرگ به ذک...
-
شیلات ایران
لغتنامه دهخدا
شیلات ایران . [ ت ِ ] (اِخ ) (شرکت سهامی ...) پیش از سال 1272 هَ . ش . صیادان محلی سواحل بحر خزر در مقابل پرداخت مبلغی به عنوان رسوم دیوان به متصدیان دولتی که عنوان «دریابیگی » داشتند، اجازه ٔ صید ماهی می گرفتند. در سال مذکور، امتیاز صید از طرف دولت ...
-
دستورالعمل
لغتنامه دهخدا
دستورالعمل . [ دَ رُل ْ ع َ م َ ] (اِ مرکب ) دستور کار. دستور عمل . برنامه ٔ کار. طرز و روش و ترتیب و نظام و نسق وحدود کار : ایضاً دستورالعملی در باب دیگر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213). این خلاصه ای است مسمی به تذکرةالملوک که مشتمل است بر دستورالعمل خد...
-
استرامادور
لغتنامه دهخدا
استرامادور. [ اِ ] (اِخ ) استرامدورة. نام دو ولایت بزرگ که یکی متعلق بدولت اسپانیا و دیگری متعلق به پرتغال است . نخستین ولایتی است قدیم در قسم غربی اسپانیا محدود از سمت شمال به سلمنکة و شراویلا و از مشرق طلیطله و قرطبه و از جنوب اشبیله و ولبه و از مغ...