کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرغلودیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرغلودیس
لغتنامه دهخدا
طرغلودیس . [ طَ غ َ ] (معرب ، اِ) به یونانی مرغی باشد به بزرگی گنجشک و در بال او پر زردی میباشد و پیوسته در کناره های آب نشیند و دُم جنباند، آن را به عربی عصفورالشوک و عصفورالسیاح خوانند و طروغلودیس و طروغلودقس هم گفته اند. گوشت وی سنگ گرده را بریزان...
-
جستوجو در متن
-
مملولا
لغتنامه دهخدا
مملولا. [ ] (اِ) به هندی طرغلودیس است . رجوع به طرغلودیس شود.
-
طروغلودقس
لغتنامه دهخدا
طروغلودقس . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
طروغلودقطس
لغتنامه دهخدا
طروغلودقطس . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
طروغلودوطس
لغتنامه دهخدا
طروغلودوطس . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
طروغلودیس
لغتنامه دهخدا
طروغلودیس . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
طروغلودیطس
لغتنامه دهخدا
طروغلودیطس . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
طردغلوطیقی
لغتنامه دهخدا
طردغلوطیقی . [ طَ دَ ] (معرب ، اِ) رجوع به طرغلودیس شود.
-
عصفورالسیاح
لغتنامه دهخدا
عصفورالسیاح . [ ع ُ رُس ْ س َی ْ یا ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) صفراغون . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). عصفورالشوک . طرغلودیس . رجوع به طرغلودیس شود.
-
عصفورالشوک
لغتنامه دهخدا
عصفورالشوک . [ ع ُ رُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) نُغَر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). صفراغون . (مخزن الادویة). عصفورالسیاح . (اختیارات بدیعی ). دم جنبانک . (فرهنگ فارسی معین ). طرغلودیس . رجوع به طرغلودیس شود.
-
طراغلودس
لغتنامه دهخدا
طراغلودس . [ ] (معرب ، اِ) طرغودس . به یونانی طائری است که به فرنگی صفرغون نامند. (فهرست مخزن الادویه ). صاحب تحفه این کلمه را طرغلودیس ضبط کرده و گوید طرغلودیس صفراقون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
دم تک
لغتنامه دهخدا
دم تک . [ دُ ت َ ] (اِ مرکب ) صفراغون . عصفورالشوک .عصفورالسیاح . طروغلودقس . طروغلودیس . طرغلودیس . (یادداشت مؤلف ). مرغی است برابر گنجشک پیوسته در کنار آب نشیند و دم جنباند و آن را به یونانی طرغلودیس و به عربی عصفورالشوک خوانند. (برهان ) (آنندراج ...
-
ابوالفضیل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضیل . [ اَ بُل ْ ف ُ ض َ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از قواطع طیور چندِ گنجشکی . زرزور. ملوکی . صفراغون . عصفورالشوک . عصفورالسیاح . طرغلودیس . طروغلودقس .
-
دم جنبانک
لغتنامه دهخدا
دم جنبانک . [ دُ جُم ْ ن َ ] (اِ مرکب ) صفراغون . طرغلودیس . دم به آب زنک . خاطف ظله . رفراف . دم تک . عصفورالشوک . (یادداشت مؤلف ). پرنده ای است کوچک از راسته ٔ سبکبالان جزو گروه دندانی نوکان ، خاکستری رنگ به اندازه ٔ گنجشک که غالباً در کنار آب نشی...