طرغلودیس . [ طَ غ َ ] (معرب ، اِ) به یونانی مرغی باشد به بزرگی گنجشک و در بال او پر زردی میباشد و پیوسته در کناره های آب نشیند و دُم جنباند، آن را به عربی عصفورالشوک و عصفورالسیاح خوانند و طروغلودیس و طروغلودقس هم گفته اند. گوشت وی سنگ گرده را بریزاند و منع آن هم کند که دیگر بهم نرسد. (برهان ) (آنندراج ). طریقلودقطس است . (اختیارات بدیعی ). خردترین بنجشکان است و خاصةً در زمستان پیدا آید، رنگ غالب بر پر آن مزجی ازخاکستری و زرد باشد و بر بال پرهای زرین دارد و نوک آن باریک بود و بر دُم ِ او خجک های سیاه است و دم خود را دائم جنباند، پیوسته آواز دهد و کم پرد و گوشت او را در ریزانیدن سنگ مثانه و بازداشتن از پیدایش سنگ خاصیتی شگفت است . و در حاوی گوید: آن را به افریقیه صفراغون خوانند و دیسقوریدس گوید: گرم است در دوم و اندکی از درون وی تفتیت حصاة کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). دمتک . دم جنبانک .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.