کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرثوث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرثوث
لغتنامه دهخدا
طرثوث . [ طُ ] (ع اِ) گیاهی است باریک شاخ مایل به سرخی شیرین بار، خورده میشود. ج ، طراثیث . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلغت یونانی میوه ای است که آن را به فارسی بل گویند و آن را طَراثیث نیز خوانند. (برهان ). شترغاز. (تفلیسی ). اشترغاز. (مهذب الاسماء)...
-
واژههای همآوا
-
طرسوس
لغتنامه دهخدا
طرسوس . [ طَ ] (اِخ ) (قضاء...) شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه )، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ٔ ارواد مقابل آن واقع است . عبادةبن صامت آن را بسال 638 م . فتح کرده است ، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 م . تصرف کرده و ...
-
طرسوس
لغتنامه دهخدا
طرسوس . [ طَ رَ / طَ ] (اِخ ) شهری است مر مسلمانان را که بسیار ارزانی و فراخ سالی دارد، در دست ارامنه بود، باز در دست مسلمانان افتاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام شهری به ساحل بحرالشام ، واقع در جنوب شرقی آسیةالصغری ، نزدیک مرسین . شهری از ترکیه بر...
-
ترسوس
لغتنامه دهخدا
ترسوس . [ ] (اِخ ) ناحیه ای در سیلیسیای صغیر، نزدیک آدنه . رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 277 و یشتها ج 1 ص 409 و طرسوس شود.
-
ترسوس
لغتنامه دهخدا
ترسوس . [ ت َ ] (اِخ ) نام باستانی تونس . (از فهرست نخبةالدهر دمشقی ).
-
جستوجو در متن
-
طراثیث
لغتنامه دهخدا
طراثیث . [ طَ ] (ع اِ) ج ِ طُرْثوث . (منتهی الارب ) (تفلیسی ) (آنندراج ).
-
طوبالیس
لغتنامه دهخدا
طوبالیس . (معرب ، اِ) اشترخار. شترخار. خارشتر. مغیلان . خار مغیلان . طرثوث . (از دزی ج 2 ص 66).
-
هرانع
لغتنامه دهخدا
هرانع. [ هََ ن ِ ] (ع اِ) بیخهای گیاهی است شبیه طرثوث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هزانع
لغتنامه دهخدا
هزانع. [ هََ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ هزنوع که بیخ گیاهی است شبیه طرثوث . (آنندراج ). رجوع به هزنوع شود.
-
هیوفقطیداس
لغتنامه دهخدا
هیوفقطیداس . [ ] (معرب ، اِ) هیوفسطیداس . نوعی از طرثوث کوچک است . (یادداشت مؤلف ). از قوابض است . (قانون بوعلی کتاب سوم ص 211).
-
ابل
لغتنامه دهخدا
ابل . [ اَ ب ُ ] (اِ) دوائی است که به شیرازی بل شیرین گویند و طراثیث و طرثوث همان است . (برهان ).
-
ثداء
لغتنامه دهخدا
ثداء. [ث ُدْ دا ] (ع اِ) گیاهی است و در بیخ آن طرثوث می روید. (منتهی الارب ). ثُداة یکی ثُداء. (منتهی الارب ).
-
تطرثت
لغتنامه دهخدا
تطرثت . [ ت َ طَ ث ُ ] (ع مص ) گیاه طرثوث چیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).