کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاب ثراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاب ثراه
لغتنامه دهخدا
طاب ثراه . [ ب َ ث َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) پاک و پاکیزه باد خاک او. دعائی است که درباره ٔ مردگان هنگام ذکر نام آنان بر زبان آرند.
-
واژههای مشابه
-
طاب طاب
لغتنامه دهخدا
طاب طاب . (اِ) طبطاب : و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب این کار مدروس شد. (تاریخ بیهقی ). رجوع به طبطاب شود.
-
ابن طاب
لغتنامه دهخدا
ابن طاب . [ اِ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) جنسی از خرما. (مهذب الاسماء). نوعی از رطب بغایت نیکو.
-
طاب رود
لغتنامه دهخدا
طاب رود. (اِخ ) رودی است که از وسط شهر ارجان میگذرد: آبش [ یعنی ارجان ] از رود طاب که در میان آن ولایت میگذرد. و بر آن آب پولی ساخته اند. آن را پول ثگان خوانند. (نزهة القلوب چ لیدن ص 129). و رجوع به طاب (رود...) شود.
-
عذق بن طاب
لغتنامه دهخدا
عذق بن طاب . [ ع ِ ق ُ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از خرماست . (از اقرب الموارد).
-
الاَّن طاب لی الموت
لغتنامه دهخدا
الاَّن طاب لی الموت .[ اَل ْ ن َ ب َ لیَل ْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) اکنون مرگ مرا گواراست . این جمله هنگامی گفته شود که کسی را از غایت سختی و ناگواری زندگی ، مرگ گوارا افتد، یا بدانچه منظور اوست رسیده و آرزویش برآورده شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
چارسو بزرگ طهران
لغتنامه دهخدا
چارسو بزرگ طهران . [ ب ُ زُ گ ِ طِ ] (اِخ ) در سنه ٔ 1222 هَ . ق . در عهد خاقان مغفور فتحعلی شاه طاب اﷲ ثراه ساخته شده است . (مرآت البلدان ج 4 ص 49).
-
سخای اصفهانی
لغتنامه دهخدا
سخای اصفهانی . [ س َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) اسمش محمدزمان خان خلف صدق جناب نظام الدولة العلیه حاج محمدحسین خان ، صدر اعظم خاقان صاحبقران طاب ثراه . چندی حکمران یزد بود گاهی بمیل طبع غزلی میفرموده :کند ز هول قیامت حدیث واعظ شهرم مرا که بی رخ تو هر شبی اس...
-
ابوصالح
لغتنامه دهخدا
ابوصالح . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) تبانی (امام ...). او به روزگار سامانیان امام حنفیان غزنه است در 385 و ابوسلیمان داودبن یونس و برادر او قاضی زکی محمود از شاگردان ابوصالح باشند. وفات ابوصالح به سال 400 در غزنه بود. رجوع به آل تبّان و رجوع به تبانیان و رجوع...
-
طرب همدانی
لغتنامه دهخدا
طرب همدانی . [ طَ رَ ب ِ هََ م َ ] (اِخ ) هدایت آرد: نام شریفش میرزا یوسف ، برادر کهتر میرزا ابوالقاسم همدانی و شیخ الاسلام آن شهر بوده ، شاهزاده ٔ مغفور معظم دولتشاه طاب ثراه به وی مرحمتها میفرمود، و فاضلی دانشمند و دبیری بیمانند، در جودت طبع و حدت ...
-
النجان
لغتنامه دهخدا
النجان . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در صفاهان که برنج خوب در آنجا حاصل میشود و پشه ٔ بسیار هم دارد. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (مؤیدالفضلا). و به «لنجان » مشهور است . (انجمن آرا) (آنندراج ). از زاینده رود مشروب میشود و بیشتر آن برنج...
-
صمد
لغتنامه دهخدا
صمد.[ ص َ م َ ] (اِخ ) همدانی . مرحوم هدایت در ریاض العارفین وی را ستوده و چنین آرد: هو قطب العلماء مولانا شیخ عبدالصمد از اکابر محققین و اماجد محدثین بوده و در عتبات عالیات عرش درجات توقف نموده ، در خدمت جناب سیادت مآب سیدسندآقا میر سیدعلی طاب ثراه ...
-
چاربرج
لغتنامه دهخدا
چاربرج . [ ب ُ ] (اِخ ) اسم عمارت حکومتی بندر بوشهر و آن عمارتی است که در چهار ضلع آن چهار برج ساخته و بهمین مناسبت به این اسم موسوم گردیده است . شیخ نصرخان از طایفه ٔ آل مذکور که سمت مصاهرت مرحوم حسنعلی میرزای فرمانفرما ولد خاقان خلدآشیان فتحعلی شاه...