کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضوابط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضوابط
لغتنامه دهخدا
ضوابط. [ ض َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ ضابطة.
-
واژههای همآوا
-
ذوابة
لغتنامه دهخدا
ذوابة. [ ذُ ب َ ] (ع اِ) ناصیه یا منبت موی بر ناصیه . پیشانی یا رستنگاه موی بر پیشانی . || موی بالای پیشانی اسب . || گیسو. (دهار). یک لاغ گیسو. گیسوی بافته شده . ضفیرة. عقیصة. || علاقه ٔ دسته ٔ شمشیر. منگوله . ریشه . || علاقه ٔ شمشیر. || پاره ٔ پوست ...
-
جستوجو در متن
-
علی ندا
لغتنامه دهخدا
علی ندا. [ ع َ ن َ ] (اِخ ) برانی . نحوی بود. او راست : 1- شرح سنی المطالب لهدایةالطالب ، که در محرم سال 1291 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . 2- ضوابط الرسم فی ایضاح الرقم . (از معجم المؤلفین ).
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن .[ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن آقامیر قزوینی موسوی ، نام وی محمدحسن بن محمدباقر و از اولاد صاحب ضوابط است و در کربلا به سال 1296 هَ . ق . متولد شده است . او راست : اصول الفقه . (ذریعه ج 2 ص 4 و ج 3 ص 79 و ج 4 ص 412 و 375).
-
تحسین
لغتنامه دهخدا
تحسین . [ ت َ ] (اِخ ) میر عطاحسین خان مرصعرقم ، خلف میر محمدباقرخان شوق . از سادات رضویه ٔ هند بود. او راست : ضوابط انگلیسی . تواریخ قاسمی . انشاء تحسین نوطرز مرصع. از اوست :ای بخت به کربلا وطن میخواهم آغشته به خاک و خون کفن میخواهم از بهر نثارتربت ...
-
مازندرانی
لغتنامه دهخدا
مازندرانی .[ زَ دَ ] (اِخ ) زین العابدین بن مسلم بارفروشی مازندرانی از علمای بزرگ شیعه در اوایل قرن چهاردهم هجری و از شاگردان صاحب جواهر و صاحب ضوابط و سعید العلمای مازندرانی است . مرجع تقلید جمعی کثیر از شیعیان هند و عراق و ایران بوده است . از آثار ...
-
شوشتری
لغتنامه دهخدا
شوشتری . [ ت َ ] (اِخ ) جعفربن حسین بن علی شوشتری نجفی . عالم و فقیه و در موعظه و ارشاد مردم یدی طولی ̍ داشت . از شاگردان صاحب فصول و صاحب ضوابط و صاحب جواهر و شیخ انصاری و شریف العلماء بود. در پایان عمر برای زیارت مشهد رضا (ع ) به ایران آمد و در تهر...
-
دستور
لغتنامه دهخدا
دستور. [ دُ ] (معرب ، اِ) معرب از دَستور فارسی است زیرا درعرب وزن فَعلول نیامده است . || قاعده که برطبق آن عمل شود. || اجازه . (اقرب الموارد). || دفتری که نام سپاهیان و مستمری آنان در آن نوشته شود و یا دفتری که قوانین و ضوابط مملکت در آن نوشته شود. (...
-
ضابط
لغتنامه دهخدا
ضابط. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) فراهم آورنده . نگاهدارنده . نگاهدارنده ٔ چیزی . آنکه ضبط مدینه و سیاست آن را از طرف سلطان بس باشد. شِحنه : گرد عالم گشتن چه سود، پادشاه ضابط باید. (تاریخ بیهقی ). پادشاه ضابط باید، چون ملکی و بقعتی بگیرد و آن را ضبط نتواند کر...
-
ابراهیم قزوینی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم قزوینی . [ اِ م ِ ق َزْ ] (اِخ ) سید ابراهیم بن سید محمد باقر قزوینی . فقیه شیعی . پدرش از قزوین به کرمانشاه منتقل شده بعض شاهزادگان را تعلیم میداده . سید ابراهیم از کودکی به عراق رفت و فقه آموخت .خانواده ٔ او مشهور به بیت قزاونه از محترمین خ...
-
لیقة
لغتنامه دهخدا
لیقة. [ ق َ ] (ع اِ) آنچه در دوات نهند از لاس و موی وجز آن . (منتهی الارب ). ریقه . صوف و مانند آن که در دوات کنند. پشم یا ابریشم که در دوات بود. (السامی فی الاسامی ). سفت . صوف دویت . (زمخشری ). آنچه از نخ یا ابریشم و جز آن در دوات نهند و بر آن مرکب...
-
حجةالاسلام کرمانشاهی
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام کرمانشاهی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ک ِ ] (اِخ ) حاج سید اسداﷲبن حاج سید محمدباقر حجةالاسلام شفتی ، عالم عابد زاهد متقی فقیه جلیل از اکابر تلامذه ٔ صاحب جواهر و صاحب ضوابط و شیخ مرتضی انصاری . و جلالت و فقاهت و اجتهاد وی مسلم بود و در اغ...
-
مستمع
لغتنامه دهخدا
مستمع.[ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استماع . شنونده و گوش دارنده . (از منتهی الارب ) (از دهار). اصغاکننده . (از اقرب الموارد). گوش کننده . نیوشنده . ج ، مستمعون . رجوع به استماع شود : أم لهم سُلَّم یستمعون فیه فلیأت مستمِعُهم بسلطان مبین . (ق...