کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمیمه شدن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ملحقات
لغتنامه دهخدا
ملحقات . [ م ُ ح َ ] (ع اِ) ج ِ ملحقه ، تأنیث ملحق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملحق شود. || مأخوذ از تازی ، مضافات و ضمیمه ها. || شهرهایی که از دشمن گرفته و آنها را ضمیمه ٔ مملکت خود کرده باشند. (ناظم الاطباء). || آنچه پس از تمام شدن بر ...
-
انزعاج
لغتنامه دهخدا
انزعاج . [ اِ زِ ] (ع مص ) بی آرام شدن و از جای برکنده شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). برانگیخته شدن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ). برانگیخته شدن . و از جای شدن عضو. برانگیخته و برکنده شدن . (یادداشت مؤلف )...
-
منضم
لغتنامه دهخدا
منضم . [ م ُ ض َم م ] (ع ص ) پیوسته شونده و آمیخته شونده و فراهم آینده به چیزی . (آنندراج ). ضمیمه شده و افزوده شده و پیوسته شده و ملحق گشته و درج شده و در میان نهاده شده و آمیخته شده و فراهم آمده . (ناظم الاطباء). باهم آمده . فراهم آمده . افزوده . (...
-
تخلخل
لغتنامه دهخدا
تخلخل . [ ت َ خ َ خ ُ ] (ع مص ) خلخال در پای کردن . (منتهی الارب ). خلخال در پای زن کردن . (از ناظم الاطباء). || خلخال در پای کرده شدن . || ضد تکاثف . (ناظم الاطباء). جدا شدن اجزای چیزی از یکدیگر. ضد تکاثف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زیاد شدن حجم بد...
-
ملحق
لغتنامه دهخدا
ملحق . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خوانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پسرخوانده . ملصق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || چفسانیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چسبانیده . (آنندراج ). || رسانیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || (...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن لیث ، مکنی به ابوعلی (محرم 298 - ذی الحجه 298 هَ . ق .) بعد از اسیر شدن لیث بن علی مردم سیستان با برادر او ابوعلی محمد بیعت کردند محمد در این تاریخ فقط بر سیستان و قسمت شرقی ممالک صفاری یعنی بست و کابل و غزن...
-
محمول
لغتنامه دهخدا
محمول . [ م َ ] (ع ص ، اِ) بار برداشته شده به سر و پشت . (منتهی الارب ).بار حمل شده و بارشده و برداشته شده و به سر و پشت ستور بار کرده شده . (ناظم الاطباء). حمل شده : حامل دین بود او محمول شدقابل فرمان بد او مقبول شد. مولوی .حاملی محمول گرداند تراقاب...
-
مضاف
لغتنامه دهخدا
مضاف . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) (از «ض ی ف ») منسوب . (غیاث ) (آنندراج ). بازخوانده به دیگری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نسبت داده شده : گویم که حین الابداع بوده است که هر نوعی را که پدید آمدن بود، بر کوکبی پدید آمد و منسوب به کوکبی ...
-
احمدبک
لغتنامه دهخدا
احمدبک . [ اَ م َ ب َ ] (اِخ ) آقایف . ادیب و نویسنده ٔ مشهور از مردم قفقاز ساکن بادکوبه . وی مقدمات علوم را در روسیه بخواند و سپس بپاریس شد و در آنجا بتکمیل علوم وقت پرداخت و اگر در حافظه ٔ من خللی نباشد چنانکه او خود نقل کرد از طرف دارمستتر یا کس د...
-
صائن سمنانی
لغتنامه دهخدا
صائن سمنانی . [ ءِ ن ِ س ِ ] (اِخ ) شمس الدین محمود(قاضی ...). وی در سلک ارکان دولت امیر پیرحسین چوپانی که روزی چند حاکم بود انتظام داشت و در آن اوان که ملک اشرف به اتفاق امیر شیخ ابواسحاق بعزم تسخیر شیراز توجه کرد، مولانا شمس الدین در مرافقت امیر جل...
-
نادرشاه افشار
لغتنامه دهخدا
نادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او امامقلی قرقلو از ایل افشار بود، ایل افشار از ایل هائی است که شاه عباس کبیر به دوران سلطنت خ...
-
اسکندربک
لغتنامه دهخدا
اسکندربک . [ اِ ک َدَ ب َ ] (اِخ ) نام اصلی وی جورج یا گئورک کاستریوتی است . پدر او یان کاستریوتی ، در زمان فتوحات عثمانیان در روم ایلی ، سمت پرنسی حوالی کرویا یعنی جهت آقچه حصار واقع در آرناؤدستان را داشت . جورج در سال 1414 م . تولد یافت و چون آواز...
-
حاجی علیقلیخان کازرونی
لغتنامه دهخدا
حاجی علیقلیخان کازرونی . [ ع َ ق ُ ن ِ زِ] (اِخ ) از بزرگان مردم فارس است . وی در مائه ٔ 12، و اوائل مائه ٔ 13 هَ . ق . یعنی در زمان کریمخان زند و جانشینان او میزیست و کارهای بزرگی را عهده دار بود. ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ گوید: «بالجمله چون...
-
کورش کبیر
لغتنامه دهخدا
کورش کبیر. [ رُ ش ِ ک َ ] (اِخ ) کورش بزرگ . سردودمان و مؤسس سلسله ٔ هخامنشی (559 - 529 ق .م .) پسر کمبوجیه ٔاول یا کمبوجیه دوم در بعضی از مآخذ او را کورش دوم و در برخی دیگر کورش سوم نامیده اند. وی بر آخرین پادشاه ماد موسوم به ایشتوویگو یا آستیاژ خر...
-
دم
لغتنامه دهخدا
دم . [ دُ ] (اِ) دمب . ذنب . ذنابی . و در شعر گاهی به تشدید میم آید. (یادداشت مؤلف ). عضوی از حیوان که در منتهای خلفی وی قرار دارد. و آن از تعداد مهره های استخوان در دنبالچه بوجود آمده است . انتهای دم به شکل دسته ای مو در پشت پاها آویخته بود و در پر...