کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلارستاق
لغتنامه دهخدا
کلارستاق . [ ک َ رُ ] (اِخ ) نام منطقه ای است که فعلا چهار دهستان کلاردشت ، کوهستان ، بیرون بشم و قشلاق راشامل است . ضمناً کلارستاق یکی از محال سه گانه ٔ تنکابن قدیم بوده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
ضمن
لغتنامه دهخدا
ضمن . [ ض َ م ِ ] (ع ص ) عاشق .(منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || بیمار در جای بمانده . زمینگیر. ج ، ضُمَنی ̍. (مهذب الاسماء). برجای مانده و مبتلی شده ٔ بمرض . (منتخب اللغات ). برجای مانده و مبتلی در عاهت بدنی ، و فی الحدیث : مَن اَکتب ضمناً بعثه اﷲ ...
-
تیمه
لغتنامه دهخدا
تیمه . [ م ِ ] (اِخ ) دولوکرس فیلسوف قرن ششم قبل از میلاد مسیح و از پیروان فیثاغورث بود. نفوذ وی در گسترش اندیشه ٔ افلاطون تأثیر اساسی داشت . ضمناً یکی از گفتارهای افلاطون که نوعی از فلسفه ٔ طبیعت است و در آن تئوری عقاید افلاطون بیان میشود بهمین نام...
-
کرکهن
لغتنامه دهخدا
کرکهن . [ ک َ ک َ هََ ] (اِ) جوهری است سرخ رنگ سیاه فام که در آفتاب شفاف می نماید. (جواهرنامه ). گونه ای کوآرتز بنفش رنگ که آن را آمتیست نیز نامند. رنگ بنفش آن مربوط به مواد خارجی مخصوصاً مواد ارگانیک است . ضمناً ترکیباتی از منگنز در آن موجود است . ا...
-
زوپیر
لغتنامه دهخدا
زوپیر. [ زُ ] (اِخ ) از بزرگان پارس و پسر مگابیز که از ایران مهاجرت کرده در یونان توطن یافت و هرودت بعضی از وقایع را موافق گفته های او نقل کرده است . ضمناً او با حیله ای که بکار بست در تسخیر بابل داریوش را یاری داد. و ظاهراً در دوران خشایارشا از طرف ...
-
صلیغ
لغتنامه دهخدا
صلیغ. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) گاو و گوسفند شش ساله را گویند : خدا گفت پیغمبری کن به تیغکه دشمن خورد بر تن خود صلیغ. ملاطغرا (آنندراج ).با مراجعه به کتب لغت عرب ، مانند: منتهی الارب ، اقرب الموارد، قطر المحیط، تاج العروس این کلمه دیده نشد و در لغت سَلَغَ ک...
-
دشت رم گله
لغتنامه دهخدا
دشت رم گله . [ دَ ت ِ رَ گ َ ل َ ] (اِخ ) وحید دستگردی ، در بیت ذیل از خسرو و شیرین نظامی : ز دشت رم گله در هر قرانی به گشن آید تکاور مادیانی آنرا محلی در ارمنستان دانسته است ، ولی نام آن در هیچ یک از مآخذ دیده نشد. ضمناً در مجمع الفرس سروری (چ دبیرس...
-
منته وردی
لغتنامه دهخدا
منته وردی . [ م ُ ت ِ وِ ] (اِخ ) مونته وردی . آهنگساز شهیر ایتالیا (1567 - 1643 م .) و یکی از ابداع کنندگان اپرا در این کشور است . آثاری چون «اورفئو» ، «آریانا» و تاجگذاری «پوپه » (دومین زن نرون سزار روم که به دست شوهرش کشته شد) و جز اینها از او باق...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الیاس . اصلاً ایرانی و از نژاد کرد و از مردم شهرزور بود. پدرش به دمشق هجرت گزید و احمد بدانجا بزاد و ابتدا در مدرسه ٔ سمیساطیه طباخ بود و ضمناً بفرا گرفتن علوم ادب پرداخت در لغت عرب و شعر و ادب چنان مهارت یافت که او را ارج...
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اَ ش َ] (اِخ ) نام نهریست در سنجاق منتشا از ولایت آیدین که از حدود کوههای واقع در حدود دنیزلی و تکه سنجاقی سرچشمه میگیرد و در نزدیکی حدود شرقی ولایت رو به جنوب میرود و ضمناً نهرهای بسیاری از چپ و راست بدان می پیوندد و وارد بحر سفید میشود. جبا...
-
بیت الحکمه
لغتنامه دهخدا
بیت الحکمه . [ ب َ تُل ْ ح ِ م َ ] (اِخ ) نام مرکزی علمی است که مأمون عباسی در بغداد تأسیس کرد و در آن کتابخانه ٔ بزرگی فراهم شد و گروهی از مترجمان گرد آمدند و کتب اوایل را به عربی ترجمه کرده مدون می ساختند ضمناً رصدخانه های بغداد و دمشق نیز وابسته...
-
چمن افشار
لغتنامه دهخدا
چمن افشار. [ چ َ م َ اَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع کوهستانی سیرجان کرمان است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 367). در فرهنگ جغرافیایی آمده است : ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی سیرجان که در 75 هزارگزی خاور سعیدآباد، بر سر راه مال...
-
چم سرخ
لغتنامه دهخدا
چم سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) دهی از بخش آبدانان شهرستان ایلام که در 26 هزارگزی باختر آبدانان کنار راه مالرو دهلران به نصریان واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 123 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ سیمینه . محصولش غلات ، پشم و روغن . شغل اهالی زراعت و گل...
-
خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی .[ ت َ ] (اِ) یک نوع گلدوزی است که سابقاً در ایران معمول بوده عبارت است از مقداری قطعات و پارچه های مختلف اللون و مختلف الشکل که با استادی و مهارت نزدیک یکدیگر دوخته میشد و شباهت کاملی بشالهای کشمیر پیدا میکرد و ضمناً بخیه دوزیها را با گلدوزی ا...
-
طیموخارس
لغتنامه دهخدا
طیموخارس . (اِخ ) وی اهل یونان و ازدانشمندان ریاضی و دانا بهیئت افلاک و در صناعت رصدبندی ستارگان بصیر و ماهر بود. در عصر وی رصد ستارگان بسته شد و مواضع هر ستاره ای محقق گشت . بطلمیوس در کتاب مجسطی رصدهای وی را نام برده و ضمناً یادآور شده است که عصر ط...