کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضریب همبستگی نمونه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ماکت
لغتنامه دهخدا
ماکت . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح معماری ) نمونه ای از یک ساختمان ، کارگاه ، کارخانه و غیره که با چوب و مقوا سازند و تغییرات لازم را در آن دهند و سپس مطابق همان نمونه ساختمان را برآورند. || (اصطلاح نقاشی ) نمونه ٔ کوچک از شی ٔ که نقاشان اطوار مخت...
-
نمونه
لغتنامه دهخدا
نمونه . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ] (اِ) نمودار. (اوبهی ) (از غیاث اللغات ). انموذج معرب آن است . (انجمن آرا). نمویه . جزء کوچک و مقدار اندک از هر چیزی که بدان می نمایانند همه ٔ آن چیز را و هر چیزی که به وسیله ٔ آن چیز دیگری را بنمایانند و آشکار سازند...
-
تراکی منا
لغتنامه دهخدا
تراکی منا. [ تْرا / ت ِ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نمونه ای از راسته ٔ تراکومدوز. رجوع به تراکومدوز شود.
-
شبوطیان
لغتنامه دهخدا
شبوطیان . [ ش َب ْ بو ] (اِ مرکب ) ج ِ شبوطی . تیره ای است از ماهیان استخوانی و نمونه ٔ آن شبوط است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شبوط شود.
-
شرلوک هلمس
لغتنامه دهخدا
شرلوک هلمس . [ ش ِ ل ُ هَُ ] (اِخ ) شرلوک هلمز. قهرمان رمانهای پلیسی به قلم دویل و او نمونه ای است از کارآگاهی بسیار زیرک و باهوش . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
الگری
لغتنامه دهخدا
الگری . [ اَل ْ ل ِ ] (اِخ ) نام شاعر ایتالیایی در قرن 16 م . اشعار او نمونه ای از زبان فلورانسی خالص بشمار میرود.
-
مانکن
لغتنامه دهخدا
مانکن . [ ک َ ] (فرانسوی ، اِ) پیکره ای به شکل انسان که از چوب و جز آن سازند و درخیاطخانه ها و مغازه های لباس فروشی نمونه های لباس را به معرض تماشا گذارند. (از لاروس ). || زن جوان و زیبااندامی که در خیاطخانه ها، نمونه های جدید لباس را پوشد و در معرض ...
-
نمونه شدن
لغتنامه دهخدا
نمونه شدن . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نابه کار شدن . از رواج و رونق افتادن : کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شودچو کلک او بنگارد صحیفه های کتاب . معزی . || باژگونه شدن . باطل شدن . تباه گشتن : ز رهنمون بدی نیک ترس خاقانی که رهنمون چو ب...
-
نشان وار
لغتنامه دهخدا
نشان وار. [ ن ِ ] (اِ مرکب ) نمودار. نمونه . نشانه : ای نموداری ز یک لفظ وفاق تو بهشت ای نشان واری ز یک حرف خلاف تو سقر. ازرقی .
-
چلیپائیان
لغتنامه دهخدا
چلیپائیان . [ چ َ] (اِ) تیره ای از گیاهان گلدار دولپه ای و جداگلبرگ که گل شب بو نمونه ٔ کامل این تیره است . (از گیاه شناسی تألیف گل گلاب ص 207).
-
نموداری
لغتنامه دهخدا
نموداری . [ ن ُ / ن ِ ] (حامص ) آشکاری . هویدائی . ظهور. بروز. آشکار شدن یا بودن . || اشتهار. (از ناظم الاطباء). || (ص نسبی ) نمونه ای .برسبیل شاهد و مثال : و امثله نموداری و رموز و اشارات او پسندیده داشت . (سندبادنامه ص 279).
-
غالب
لغتنامه دهخدا
غالب . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن الحارث العکلی ، مکنی به ابی حزام . از شعرای عرب که در زمان مهدی خلیفه ٔ عباسی میزیسته و در شعرش لغات غیرمستعمل و وحشی بسیار است و نمونه ای از آن در الموشح آمده و مؤلف بر او خرده گرفته است . (الموشح ص 354).
-
فاطمه سلطان
لغتنامه دهخدا
فاطمه سلطان . [ طِ م َ س ُ ] (اِخ ) دختر حاج میرزا حسین و نوه ٔ قائم مقام فراهانی (متولد ششم رجب 1282 هَ . ق .) درکتاب «از رابعه تا پروین » ذکر او آمده و نمونه ای ازقصایدش در خیرات حسان اعتمادالسلطنه نقل شده است .
-
زردبید
لغتنامه دهخدا
زردبید. [ زَ ] (اِ مرکب ) این بید در کوههای فارس و کرمانشاهان هست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گونه ای بید که در نقاط خشک و استپی دیده میشود. نمونه هایی در فارس بین شیراز و فیروزآباد دیده شده است . در کوههای تفرش نیز اقسام آن فراوان است . (فرهنگ فارس...
-
ناطل
لغتنامه دهخدا
ناطل . [ طَ ] (ع اِ) ناطِل . پیمانه ای که بدان شراب سنجند. (از اقرب الموارد). پیاله ٔ خردی که خمار بدان شراب نمونه کند. القدح الصغیر الذی یری الخمار به النموذج . نطیل . (معجم متن اللغة). پیمانه ٔ خمر. (مهذب الاسماء). ج ، نیاطل .