کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صَّرِيمِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صریم
لغتنامه دهخدا
صریم . [ ص َ ] (اِخ ) ابن مقاعس بن عمرو از تمیم از عدنان جدی جاهلی است . از پسران وی عبداﷲبن اباض رئیس اباضیه و ابن صفار رئیس صفاریه اند. (الاعلام زرکلی ص 432).
-
صریم
لغتنامه دهخدا
صریم . [ ص َ ] (اِخ ) وادی یا موضعی است به یمن . (معجم البلدان ). موضعی است . (منتهی الارب ).
-
صریم
لغتنامه دهخدا
صریم . [ ص َ ] (ع اِ) پاره ٔ جدا از ریگ توده ٔ بزرگ . و منه افعی صریم ؛ یعنی مار ریگ توده . (منتهی الارب ). || بامداد. (منتهی الارب ). روز. (مهذب الاسماء). || شب تاریک ، از لغات اضداد است .(منتهی الارب ). شب . (مهذب الاسماء). || پاره ٔ شب . (منتهی ال...
-
صریم
لغتنامه دهخدا
صریم . [ ص ُ رَ ] (اِخ ) ابن معشربن ذهل بن تمیم از بنی تغلب ، شاعری است جاهلی یمانی الاصل و در بادیةالشام بمرد و افنون لقب داشت از آن رو که در شعر خودگفته است : ان للشبان افنونا. (الاعلام زرکلی ص 431).
-
باعث بن صریم
لغتنامه دهخدا
باعث بن صریم . [ ع ِ ث ِ ن ِ ص َ] (اِخ ) نام مردی از یمامه . ابوعبیده گوید: وائل بن صریم البشکری در «یوم الحاجر» بااسیدبن عمروبن تمیم بجنگ پرداخت و در آن روز اسیر شد و سرانجام کشته گشت سپس برادر او باعث بن صریم در همان جنگ حاجر با دشمنان بجنگ پرداخت ...
-
جستوجو در متن
-
افنون
لغتنامه دهخدا
افنون . [ اُ ] (اِخ ) رجوع به صریم بن معشر و رجوع به شرح شواهد مغنی ص 54 شود.
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) چنانکه در داستانهای مربوط به دیدار حضرت موسی (ع ) و خضر آورده اند صریم و اصرم نام دو یتیم بوده است که خضر (ع ) هنگامی که در بیرون دیهی به عمارت دیواری پرداخت علت آنرا به موسی (ع ) چنین بازگفت : سبب عمارت دیوار آن بود که زیر آن...
-
صغوا
لغتنامه دهخدا
صغوا. [ ص َ ] (اِخ ) صغوی به نقل سکری موضعی است در قول تأبط شرا : و اذهب صریم نحلن بعدهاصغوا و حلن بالجمیع الحوشبا.(معجم البلدان ).
-
شتیم
لغتنامه دهخدا
شتیم . [ش ُ ت َ ] (اِخ ) ابن ثعلبة، بطنی است از صریم بن سعدبن ضبة از عدنانیة. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581).
-
الاهة
لغتنامه دهخدا
الاهة. [ اُ هََ ] (اِخ ) موضعی است و صریم بن معشربن ذهل بن تیم بدانجا درگذشت . رجوع به معجم البلدان ذیل الالاهة شود.
-
وائل
لغتنامه دهخدا
وائل .[ ءِ ] (اِخ ) ابن صریم الیشکری . ابن عبدربه گوید: وائل بن صریم یشکری از یمامه بیرون آمد. پس بنواسیدبن عمروبن تمیم با او مصادف شدند و وی را اسیر گرفتند واو را در گودال آب فروبردند و این شعر میخواندند:یا ایها الماتح دلوی دونکاو بدین وسیله او را ک...
-
افنون تغلبی
لغتنامه دهخدا
افنون تغلبی . [ اُ نو ن ِ ت َ ل َ ] (اِخ ) افنون . رجوع به افنون و رجوع به صریم بن معشر و عقدالفرید و البیان والتبیین ج 1 ص 22 شود.
-
ذات الکهف
لغتنامه دهخدا
ذات الکهف . [ تُل ْ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در شعر عوف بن الأحوص : یسوق صریم شأها من جلاجل الی ّ و دونی ذات کهف و قورها.و در شعربشربن ابی حازم :یسومون الصلاح بذات کهف و ما فیها لهم سلع وقار.(از معجم البلدان یاقوت ).
-
عمرو یشکری
لغتنامه دهخدا
عمرو یشکری . [ ع َ رِ ی َ ک ُ ] (اِخ ) ابن جبلةبن باعث بن صریم یشکری . شاعر عهد جاهلیت . وی در زمان جنگ «ذی قار» میزیست و او را اشعاری است در تحریض قومش بر جنگ . (از الاعلام زرکلی از مرزبانی ص 225).