صریم . [ ص َ ] (ع اِ) پاره ٔ جدا از ریگ توده ٔ بزرگ . و منه افعی صریم ؛ یعنی مار ریگ توده . (منتهی الارب ). || بامداد. (منتهی الارب ). روز. (مهذب الاسماء). || شب تاریک ، از لغات اضداد است .(منتهی الارب ). شب . (مهذب الاسماء). || پاره ٔ شب . (منتهی الارب ). || چوبی است که بر دهن بزغاله بندند تا شیر نمکد. (منتهی الارب ). || خرمن ناکوفته . (مهذب الاسماء). || زمین سیاه سوخته که هیچ نرویاند. (منتهی الارب ). || بریده از هر چیزی . (منتهی الارب ). || و قولهم باء صریم سحر؛ یعنی خایب و خاسر برگردید. (منتهی الارب ). || (ص ) بریده . (ترجمان علامه ٔجرجانی ). || دروده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || (اِ) (اصطلاح عروضی ) نام بحری است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.