کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحیفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحیفة
لغتنامه دهخدا
صحیفة. [ ص َ ف َ ] (ع اِ) نامه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار). ج ، صحائف . صحف . (منتهی الارب ).مهرق . طرس . (منتهی الارب ). نامه ٔ نبشته . || کتاب . ج ، صحائف . صحف . (منتهی الارب ). کتاب و رساله .(غیاث اللغات ). سفر. (مفاتیح العلوم خوارزمی ...
-
واژههای مشابه
-
صحیفه ٔ زر
لغتنامه دهخدا
صحیفه ٔ زر. [ ص َ ف َ / ف ِ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالم تاب است . || رخ زرد. || برگهای خزان دیده . || رخساره ٔ عاشق . (برهان ).
-
صحیفه ٔ زرد
لغتنامه دهخدا
صحیفه ٔ زرد. [ ص َ ف َ / ف ِ ی ِ زَ ] (اِخ ) گویند کتابی بود علی علیه السلام را و حوادث عالم تا روز قیامت در آن نوشته بود و آن کتاب بمحمدبن حنفیه و از او به ابی هاشم فرزند وی رسید و او چون بحمیمه نزد محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس رسید، آن صحیفه بوی تسلی...
-
صحیفه ٔ سجادیه
لغتنامه دهخدا
صحیفه ٔ سجادیه . [ ص َ ف َ / ف ِ ی ِ س َج ْ جا دی ی َ / ی ِ ] (اِخ )نام کتابی است مشتمل بر ادعیه ٔ مأثوره از امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام و بر آن شروحی نوشته اند.
-
صحیفه گشای
لغتنامه دهخدا
صحیفه گشای . [ ص َ ف َ / ف ِ گ ُ ] (نف مرکب ) گشاینده ٔ کتاب . بازکننده : کابدالدهر تا بود بر جای باشد از نام او صحیفه گشای .نظامی .
-
صحیفه ٔ تیغ سحر
لغتنامه دهخدا
صحیفه ٔ تیغ سحر. [ ص َ ف َ/ ف ِ ی ِ غ ِ س َ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنائی صبح کاذب است که صبح اول باشد. (برهان ).
-
اصحاب صحیفه ٔ ملعونه
لغتنامه دهخدا
اصحاب صحیفه ٔ ملعونه . [ اَ ب ِ ص َ ف َ ی ِ م َ ن َ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی ، عبارت از چهارده تن از اصحاب عقبه و بیست تن دیگرند که در منع خلافت علی (ع ) هم پیمان شدند و در میان خودشان صحیفه ای در این موضوع نوشتند. از جمله ٔ بیست تن مزبور میتوان این ...
-
واژههای همآوا
-
سحیفة
لغتنامه دهخدا
سحیفة. [ س َ ف َ ] (ع اِ) باران سخت که زمین را رندد. (منتهی الارب ). باران که هر چه در راه آن باشد رندد. (اقرب الموارد). ج ، سحائف . || پیه پهنا که مابین توهای تهیگاه و مانند آن ملصق و پیوست است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، سحائف . || پیه ...
-
جستوجو در متن
-
مقروءة
لغتنامه دهخدا
مقروءة. [ م َ ءَ ] (ع ص ) صحیفة مقروءة؛ نامه ٔ خوانده و صحیفة مَقرُوَّة و مَقریّة، مثله . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مقروء شود.
-
صحایف
لغتنامه دهخدا
صحایف . [ ص َی ِ ] (ع اِ) صحائف . ج ِ صحیفه . رجوع به صحائف شود.
-
گلین
لغتنامه دهخدا
گلین . [ گ ِ ] (اِ) بافته ای است رنگارنگ ، پارسی نیست و همان صحیفه ٔ مانی است که نقوش گوناگون داشته . (آنندراج ).
-
صحیف
لغتنامه دهخدا
صحیف . [ ص َ ] (ع اِ)ج ِ صحیفه . (منتهی الارب ). روی زمین . (منتهی الارب ).