سحیفة. [ س َ ف َ ] (ع اِ) باران سخت که زمین را رندد. (منتهی الارب ). باران که هر چه در راه آن باشد رندد. (اقرب الموارد). ج ، سحائف . || پیه پهنا که مابین توهای تهیگاه و مانند آن ملصق و پیوست است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، سحائف . || پیه . (منتهی الارب ). ما قشرته من الشحم . (اقرب الموارد). || فربهی پشت مازه که برداشته باشند. || آواز دوشیدن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.