کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صالح جعفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صالح جعفی
لغتنامه دهخدا
صالح جعفی . [ ل ِ ح ِ ج ُ ع َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن مسلم جعفی ... شود.
-
واژههای مشابه
-
کمال صالح
لغتنامه دهخدا
کمال صالح . [ ک َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سربند پایین است که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
گز صالح
لغتنامه دهخدا
گز صالح . [ گ َ زِ ل ِ ] (اِخ ) جز صالح . دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت ، واقع در 44 هزارگزی جنوب سبزواران و 7 هزارگزی خاور راه فرعی کهنوج به سبزواران . هوای آن گرم و دارای 311 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آ...
-
نهر صالح
لغتنامه دهخدا
نهر صالح . [ ن َ رِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خنافره ٔ بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 5 هزارگزی شمال شادگان بر کنار راه شادگان به اهواز، در دشت گرمسیری واقع و دارای 300 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ جراحی ، محصولش خرما و غلات و شغل اهالی زراعت و حشم...
-
صالح دهان
لغتنامه دهخدا
صالح دهان . [ ل ِ ح ِ دَهَْ ها ](اِخ ) بصری . ابن عدی گوید وی معروف نیست و از یحیی بن معین نقل است که وی قدری بود و راضی بگفتار خوارج .مزی در تهذیب در ترجمه ٔ صالح بن درهم گوید، عبدالغنی در کمال ، کلام ابن عدی را در ذیل ترجمه ٔ صالح بن درهم آورده است...
-
صالح دهقان
لغتنامه دهخدا
صالح دهقان . [ ل ِ ح ِ دِ ] (اِخ ) او یکی از نجیب زادگان خراسان و از کسانی است که حاضر به مجلس امیر ابوجعفر میشده است و رودکی نام او را قرین بلعمی آورده و گوید:یک صف میران و بلعمی بنشسته یک صف حران و پیر صالح دهقان .رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف...
-
صالح رازی
لغتنامه دهخدا
صالح رازی . [ ل ِ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن ابی حماد... شود.
-
صالح رئیس
لغتنامه دهخدا
صالح رئیس . [ ل ِ ح ِ رَ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر دریانوردان است که بعهد سلطان سلیمان قانونی میزیست ، وی در آغاز از دزدان دریائی بود و در کشتی رانی مهارتی فراوان داشت و به جسارت و شجاعت معروف ومشهور بود. وی در سنجاق بیغا میزیست و در فتح تونس خدمات درخش...
-
صالح رسول
لغتنامه دهخدا
صالح رسول . [ ل ِ ح ِ رَ ] (اِخ ) رجوع به صالح پیغمبر... شود.
-
صالح رود
لغتنامه دهخدا
صالح رود. [ ل ِ ] (اِخ ) رودی است در شمال جزیره ٔ بوبیان که به خلیج فارس (حور عبداﷲ) ریزد.
-
صالح ساحلی
لغتنامه دهخدا
صالح ساحلی . [ ل ِ ح ِ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن بیان ثقفی ... شود.
-
صالح سالمی
لغتنامه دهخدا
صالح سالمی . [ ل ِ ح ِ ل ِ ] (اِخ ) انصاری . ابونعیم او را در شمار صحابه آورده است . ابویعلی به سند خود از جد خویش روایت کند که با پیغمبر به قریه ٔ بنی سالم شدیم . پس وی صالح را بخواند... باوردی روایت کند که صالح در جنگ بدر و صفین حاضر بودلیکن نمیدان...
-
صالح سبائی
لغتنامه دهخدا
صالح سبائی . [ ل ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن حیوان ... شود.
-
صالح سباعی
لغتنامه دهخدا
صالح سباعی . [ل ِ ح ِ س ِ ] (اِخ ) صالح بن محمدبن صالح سباعی . یکی ازفضلای مصر. مولد وی بسال 1154 هَ . است . وی تحصیلات خود را در جامع ازهر بپایان رساند. او راست : «شرح الفتوحات المکیة» و «شرح حکم السکندری » و «شرح منظومة الاسماء الحسنی » تألیف در د...