صالح دهان . [ ل ِ ح ِ دَهَْ ها ](اِخ ) بصری . ابن عدی گوید وی معروف نیست و از یحیی بن معین نقل است که وی قدری بود و راضی بگفتار خوارج .مزی در تهذیب در ترجمه ٔ صالح بن درهم گوید، عبدالغنی در کمال ، کلام ابن عدی را در ذیل ترجمه ٔ صالح بن درهم آورده است ، در صورتی که ابن عدی را در حق صالح بن ابراهیم دهان مصری جهنی چنین عقیدتی است و طبقه ٔ او متأخر از صالح بن درهم است . ابن حجر گوید خطیب جازم است که این دو یکی باشند. (لسان المیزان ج 3 ص 178).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.