کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیط
لغتنامه دهخدا
شیط. [ ش َ ] (ع مص ) به معنی شیاطة است . (ناظم الاطباء). هلاک شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). هلاک گردیدن . (منتهی الارب ). هلاک شدن شتر. (آنندراج ). || سوخته شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). رجوع به شیاطة شود....
-
واژههای همآوا
-
شیة
لغتنامه دهخدا
شیة. [ ی َ ] (ع اِ) نشان و رنگ اسب و جز آن که مخالف سایر اندام باشد. ج ، شیات . منه قوله تعالی : لا شیة فیها ؛ ای لیس فیها لون یخالف سائر لونها، و یقال : ثور اَشْیَه ؛ یعنی گاو چپار، کما یقال : فرس ابلق و تیس اذراء. (منتهی الارب ). هر رنگی که مخالف ب...
-
شیة
لغتنامه دهخدا
شیة. [ ی َ ] (ع مص ) وشی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نگار کردن جامه . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وشی شود. || بسیار شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
شیت
لغتنامه دهخدا
شیت . (ص ) بیمزه . تفه . بیخوا. ویر. بی نمک . شیل . بی طعم . (یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. (یادداشت مؤلف ).- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن .- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک د...
-
شیت
لغتنامه دهخدا
شیت . [ ی َ ] (از ع ، اِ)شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده ٔ یک شی ٔ. || علامت . نشان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.
-
جستوجو در متن
-
شیاطة
لغتنامه دهخدا
شیاطة. [طَ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ). رجوع به شیط شود.
-
شیوط
لغتنامه دهخدا
شیوط. [ ش ُ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ). شیاطة. (ناظم الاطباء). رجوع به شیط و شیاطة شود.
-
شیوطة
لغتنامه دهخدا
شیوطة.[ ش ُ طَ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شیاطة. (ناظم الاطباء). رجوع به شیاطة و شیط شود.
-
ابن ابی الرجال
لغتنامه دهخدا
ابن ابی الرجال . [ اِ ن ُ اَ بِرْ رِ ] (اِخ ) احمدبن صالح . مورخ و فقیه و شاعر. از زیدی های یمن . در شعبان 1029 هَ .ق . در شهر شیط متولد و به ربیعالاول 1092 درگذشته و در الروضه (جائی در شمال شهر صنعا) مدفون گشته است . در دربار امام یمن المتوکل علی اﷲ...