کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شواذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شواذ
لغتنامه دهخدا
شواذ. [ ش َ واذذ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاذّ. || ج ِ شاذّة. (اقرب الموارد). رجوع به شاذّ شود.
-
واژههای همآوا
-
شواظ
لغتنامه دهخدا
شواظ. [ ش ِ / ش ُ ] (ع اِ) زبانه ٔ آتش بی دود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). شعله ٔ آتش . (غیاث ). مارج . لهب . زبانه . زبانه ٔ آتش . (مهذب الاسماء). || دود آتش . || حرارت آتش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گرمی آفتاب . (من...
-
جستوجو در متن
-
شوارد
لغتنامه دهخدا
شوارد. [ ش َ رِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ شاردة. رمندگان و پریشانی ها. در ترجمه ٔ مقامات حریری نوشته که شوارد در لغت جمع شاردة است بمعنی شیرماده ٔ رمنده و گریزنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).- شوارد لغت ؛ لغات غریب و نادر. (از اقرب الموارد). شواذ از لغت . لغت...
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب َ ] (ع اِ) این کلمه گاهی بجای بنوالَ .... استعمال شود مانند بلحارث بجای بنوالحارث و بلقین بجای بنوالقین و بلخزرج بجای بنوالخزرج و بلهجیم بجای بنوالهجیم ، واین از شواذ تخفیف است ، و کذلک یفعلون فی کل قبیلة تظهر فیه لام المعرفة مثل بلعنبر و غی...
-
اعجف
لغتنامه دهخدا
اعجف . [ اَ ج َ ] (ع ص ) لاغر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤنث : عَجْفاء. ج ، عِجاف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این جمع از شواذ است ، زیرا جمع صفت : اَفْعَل ...
-
حفص
لغتنامه دهخدا
حفص . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمربن عبدالعزیزبن صهبان (صهیب )، مکنی به ابی عمر الناوری . وی مقری ، نحوی و ضریر بود، و به سامرا درآمد. او راوی امامین ابی عمرو و کسائی است . وی امام قراء و در زمان خود شیخ عراق وثقه و بسیار ثبت و ضابط بود. در طلب قرائات سفره...
-
مقال
لغتنامه دهخدا
مقال . [ م َ ] (ع مص ) گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). قول . قیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِ) گفتگو. (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخنگویی . سخن . گفتار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و سخن ایشان بشنوم و بدانم مقال و سیرت...
-
مقل
لغتنامه دهخدا
مقل . [ م ُ ق ِل ل ] (ع ص ) اندک کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقلال شود. || اندک مال . (مهذب الاسماء): رجل مقل ؛ مرد نیازمند درویش که در آن اندکی توانگری باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار...
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن خطیربن ابی الحسن النعمانی فارسی . نسبت او به نعمانیه قریه ای میان بغداد و واسط است . مولد او به سال 548 هَ . ق . بود. او فقه بشیراز آموخت و چنانکه صاحب معجم الأدباء گوید وی در نحو و لغت و عروض و قوافی و اشعار و اخبا...
-
شاذ
لغتنامه دهخدا
شاذ. [ شاذذ ] (ع ص ) نادر. (منتهی الارب ). کمیاب . دیریاب . دشواریاب . تنگ یاب . عزیز. منفرد. (اقرب الموارد). ج ، شَواذّ. (اقرب الموارد). قلیل . اندک و کم عدد از مردم . (منتهی الارب ). ج ، شُذّاذ. (اقرب الموارد). || تنها مانده . (غیاث ). جداشده . (آن...
-
یاسین
لغتنامه دهخدا
یاسین . (اِخ ) نام سوره ٔ سی و ششم از قرآن مجید، پس از «الفاطر» و پیش از «الصافات »، آن را 83 آیه است . در ابتدای آن ثنای رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم مذکور است و نزد بعضی یاسین یکی از اسمای آن حضرت (ص ) است و در آن ناسخ و منسوخ نیست و نیز نوشته اند که ...
-
درع
لغتنامه دهخدا
درع . [ دِ ] (ع اِ) جامه ای است که از زره آهنین بافته می شود و آنرا در جنگها برای محافظت از اسلحه ٔ دشمن در بر کنند. (از اقرب الموارد). زره . (دهار) (غیاث ) (نصاب ). زره ، و آن غیر یلبه است که جوشن باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). مؤنث است و گاهی مذکر ن...
-
ظهیر
لغتنامه دهخدا
ظهیر. [ ظَ ] (اِخ ) حسن بن ظئر، مکنی به ابی علی فارسی ، معروف به ظهیر. مردی فقیه و لغوی و نحوی بود و در قاهره به سال 598 هَ . ق . بدرود حیات گفت . یاقوت گوید ابوجعفر محمدبن عبدالعزیز الادریسی الحسنی الصعیدی شاگرد ظهیر در قاهره به سال 612 مرا گفت که :...