حفص . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمربن عبدالعزیزبن صهبان (صهیب )، مکنی به ابی عمر الناوری . وی مقری ، نحوی و ضریر بود، و به سامرا درآمد. او راوی امامین ابی عمرو و کسائی است . وی امام قراء و در زمان خود شیخ عراق وثقه و بسیار ثبت و ضابط بود. در طلب قرائات سفرها کرد و بحروف هفتگانه و شواذ قرائت کرد و از این جمله بسیار شنید. بر ابو عمروبن العلا و کسائی بخواند و از آن دو روایت کرد و عربیت بر ابومحمد یحیی بن مبارک یزیدی بخواند. ابوداود گوید: احمدبن حنبل را بدیدم که از ابی عمر دوری (حفص بن عمربن عبدالعزیز) کتاب ما اتفقت الفاظه و معانیه من القرآن و کتاب اجزاءالقرآن و جز این مینوشت . دوری نسبتی باشد بدور و آن موضعی است به بغداد و محله ای است در جانب شرقی . ابوعمر به سال 246 هَ . ق . درگذشت . (از معجم الادباء) (الفهرست ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.