کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شروط
لغتنامه دهخدا
شروط. [ ش َ ] (اِخ ) کوهی است . (منتهی الارب ). کوهی است میان قزوین و کوههای تارم . (از معجم البلدان ).
-
شروط
لغتنامه دهخدا
شروط. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَرط. (دهار) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ شرط به معنی پیمان . (آنندراج ). رجوع به شرط شود. شرطها و پیمانها. (ناظم الاطباء) : همچنین بر من است مر کتاب و خادمان و حجاب و جمیع توابع و لواحق او را مثل این بیعت در التزام ...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد امام طحاوی ، مکنی به ابوجعفر. از صاحبان «شروط» است در چهل جزء.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقب بحاکم و مکنی به ابونصر. از مصنفین علم شروط است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی معروف به خصافی حنفی و مکنی به ابوبکر. وی یکی از مؤلفین در علم شروط است .
-
هلال بن یحیی
لغتنامه دهخدا
هلال بن یحیی . [ هَِل ِ ن ِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از فقهای حنفی و اهل بصره بود. او را در شروط و احکام وقف کتابی است . درگذشت او را به سال 245 هَ . ق . نوشته اند. (از اعلام زرکلی ).
-
مقننه
لغتنامه دهخدا
مقننه . [ م ُ ق َن ْ ن َ ن َ / ن ِ ](ع ص ) مُقَنَّن . (ناظم الاطباء). رجوع به مقنن شود.- شروط مقننه ؛ شرطهای موافق قانون . (ناظم الاطباء).
-
شرط
لغتنامه دهخدا
شرط. [ ش َ ] (ع مص ) لازم گرفتن چیزی را در بیع و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).گرو بستن . ج ، شروط. (یادداشت مؤلف ). || لازم گردانیدن . (غیاث اللغات ). لازم گردانیدن چیزی را در بیع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیمان کردن . (ده...
-
علی سمنانی
لغتنامه دهخدا
علی سمنانی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد سمنانی حلبی حنفی . مکنی به ابوالقاسم . فقیه و مورخ بود و در سال 493 یا 499 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- روضةالقضاة و طارق النجاة، که در ادب قضاء است . 2- العروة الوثقی ، در شروط. (از معجم المؤلفی...
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن خالدبن عمیر سمتی ، مکنی به ابوخالد و معروف به سمتی ، اهل بصره . فقیه و متهم به زندقه بود. از پیشوایان فرقه ٔ جهمیه و نخستین کسی است که کتابی درباره ٔ شروط نوشته و نیز اولین کسی است که رأی ابوحنیفه را به بصره برده است . کتاب...
-
نجیح
لغتنامه دهخدا
نجیح . [ ن َ ] (ع ص ) رای درست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صواب . (مهذب الاسما). صواب . رای صواب . (از اقرب الموارد) : ملوک را از معرفت شروط ریاست و شناختن لوازم سیاست و فیض فضل و بسط عدل و فکرت صحیح و رای نجیح ... چاره ای نبود. (سندبادنامه ص 44...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خطیب النکاباوی الشافعی . او راست : رفع الالتباس عن حکم الانواط المتعاملة بها بین الناس . در مکه بسال 1329 هَ . ق . طبع شده . و صلح الجماعتین بجواز تعددالجمعتین . در هامش آن سه رساله است : اول : شروط الجمعیة. دوم : جوازالعمل با...
-
اذن
لغتنامه دهخدا
اذن .[ اِ ذَ ] (ع ق ) اکنون . || این هنگام . || آنگاه . آنگهی . حرف جواب و جزاء، و هو اماان یدل علی انشاء التسببیة بحیث لایفهم الارتباط من غیره کقولک اذن اُکرمک لمن قال لک ازورک و هو حینئذ عامل یدخل علی الجملة الفعلیة فینصب المضارع بثلاثة شروط، الاول...
-
حاکم شهید
لغتنامه دهخدا
حاکم شهید. [ ک ِ م ِ ش َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن احمد حنفی . وی یکی ازمؤلفین علم شروط است . (کشف الظنون ج 2 ص 59). او راست : الغرر (کشف الظنون ج 2 ص 154) و مختصر اصول الزیادات ، در اختصار کتاب زیادةالزیادات تألیف محمدبن حسن شیبانی . (کشف الظنون ج 2 ...