کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شراکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شراکت
لغتنامه دهخدا
شراکت . [ ش ِ ک َ ] (ع اِمص ) انبازی . از مصدرهای ساختگی است و در زبان عربی بجای آن مشارکة و شرکة بر وزن هجرة استعمال میشود. (از محیط المحیط). مولد از تازی ، انبازی و حصه داری و بهره داری . (ناظم الاطباء). رجوع به شرکة و شرکت شود. || برادری و شراکت ش...
-
واژههای همآوا
-
شراکةً
لغتنامه دهخدا
شراکةً. [ ش ِ ک َ تَن ْ ] (ع ق ) مولد از تازی . بطور انبازی و بطور شراکت و بهمراهی یکدیگر و به اتفاق هم . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شمول
لغتنامه دهخدا
شمول . [ ش ُ ] (ع اِمص ) شراکت . (ناظم الاطباء).
-
شراکةً
لغتنامه دهخدا
شراکةً. [ ش ِ ک َ تَن ْ ] (ع ق ) مولد از تازی . بطور انبازی و بطور شراکت و بهمراهی یکدیگر و به اتفاق هم . (ناظم الاطباء).
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش ُ ک َ ] (ع اِمص ) انبازی و شراکت . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انبازی . (منتهی الارب ). رجوع به شِرکَة شود.
-
شریکی
لغتنامه دهخدا
شریکی . [ ش َ ] (حامص ) شراکت و حصه داری و انبازی . || همدستی . (ناظم الاطباء). رجوع به شریک شود.
-
متباری
لغتنامه دهخدا
متباری ٔ. [ م ُ ت َ رِءْ ] (ع ص ) مشغول به خلاصی دیگری . || تفریق کننده ٔ شراکت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
متشارک
لغتنامه دهخدا
متشارک . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) انباز. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در شراکت و انبازی همراه شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشارک شود.
-
ملتبیة
لغتنامه دهخدا
ملتبیة. [ م ُ ت َ ی َ ] (ع اِمص ) برابری با دیگری در مرتبه و درجه و شراکت و انبازی و همسری . (ناظم الاطباء): بینهم الملتبیة؛ میان آنها اشتراک و مساوات است و یکی از دیگری از راه انکار چیزی را کتمان نمی کند. (از اقرب الموارد).
-
عماسا
لغتنامه دهخدا
عماسا. [ ماس ْ سا ] (اِخ ) معنای لغوی آن در قاموس کتاب مقدس «گوسفند» ذکر شده است و سپس مینویسد که نام دو تن بود. یکی عماسا پسر ثیرا و ابی جایل که در کناة آبشالوم شراکت میداشت و سردار لشکرش بود و سرانجام به دست یوآب سپهسالار داود به قتل رسید، و دیگری ...
-
مشارکت
لغتنامه دهخدا
مشارکت . [ م ُ رَ / رِ ک َ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از عربی شراکت و انبازی و حصه داری وبهره برداری . (ناظم الاطباء). شرکت : و در این تن سه قوه است یکی خرد و سخن و جایگاهش سر به مشارکت دل و دیگر خشم جایگاهش دل . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95). دو مهتر بازگش...
-
شقیص
لغتنامه دهخدا
شقیص . [ ش َ ] (ع اِمص ) شراکت و انبازی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (ص ، اِ) اسب نیکو. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اسب بسیاررو. (مهذب الاسماء). || تعجیل و سرعت . || دویدگی اسب . || حصه و بهره و نصیب . (ناظم ...
-
برخور
لغتنامه دهخدا
برخور. [ ب َ خوَر / خُر ] (نف مرکب ) بهره مند. بهره ور. بهره بر. برخوردار. (شرفنامه ٔ منیری ). خداوند بهره ، گویند در اصل برخ ور بوده یعنی خداوند بهره . (شرفنامه ٔ منیری ). موجر. مالک . || (اِ) شریک وانباز. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) : ز بس عطا ...