کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبکۀ شخصی بی سیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شبکه
لغتنامه دهخدا
شبکه . [ ش َ ب َ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) شبکة. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود.
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در أجاء. (منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در خاور سمیراء ازآن ِ قبیله ٔ اسد. (از منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (ع اِ) دام شکارچی در آب یا در خشکی . (از اقرب الموارد). فخ . کمین . دام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. (فرهنگ نظام ). ج ، شبک و شباک . (اقرب الموارد). || چاههای نزدیک به هم . (از منتهی ال...
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َک َ ] (اِخ ) آبی است مر بنی قشیر را. (منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َب َ ک َ ] (اِخ ) نام سه آب دیگر است مر بنی نمیر را. ونام چاه و آبهای دیگر نیز باشد. (از منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش ُ ک َ ] (ع اِ) قرابت و خویشاوندی . (از اقرب الموارد). قرابت : بینهما شبکة؛ میان آن دو قرابت و نسبت است .(از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
-
شبکه ٔ کروماتین
لغتنامه دهخدا
شبکه ٔ کروماتین . [ ش َ ب َ ک ِ ی ِ ک ُ رُ ] ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح گیاه شناسی ساختمان فیزیکی هسته ، رشته ٔ طویل به هم پیچیده ای است که در بعضی از نقاط به یکدیگر اتصال می یابد و قطورتر از سایر نقاط میگردد و جمعاً شبکه ای تشکیل میدهد که شبک...
-
جستوجو در متن
-
تلفن بی سیم
لغتنامه دهخدا
تلفن بی سیم . [ ت ِ ل ِ ف ُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رادیو. و اساس آن مانند تلگراف بی سیم بر امواج الکترومانیتیک قرار دارد بدین ترتیب که دستگاه فرستنده مانند مهیج «هرتز» تولید امواج الکترومانیتیک می کند و در نقطه ٔ دیگر این امواج در اجسام هادی ج...
-
ژان دپاری
لغتنامه دهخدا
ژان دپاری . [ دُ ] (اِخ ) نام شخصی اساطیری پسر یکی از پادشاهان فرانسه که در رهگذار خویش زر و سیم میریخت .
-
صولج
لغتنامه دهخدا
صولج . [ ص َ ل َ ] (ع اِ) سیم . (منتهی الارب ). سیم نیک . (مهذب الاسماء). || (ص ) خالص و بی آمیغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به صولجه شود.
-
بی سکه
لغتنامه دهخدا
بی سکه . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + سکه ) که سکه ندارد.زر و سیم بی نقش . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). زر و سیم بی نگار. غیرمضروب : که بی سکه ای را چه یارا بودکه هم سکه ٔ نام دارا بود؟ نظامی .|| فاقد زر مسکوک . بی زر و...
-
لوالو
لغتنامه دهخدا
لوالو. [ ل َ ل َ ] (ص ) شخصی راگویند که سبک و بی تمکین باشد. (آنندراج ) (برهان ).
-
بی سیم
لغتنامه دهخدا
بی سیم . (ص مرکب ) (از: بی + سیم = نقره ٔ مسکوک ) بی پول . (یادداشت مؤلف ) : عاشقان بی سیم را شب خوش که هرکه را این نسیم باید دست و دامن پرسیم شاید. (از مقامات حریری ). || بدون سیم . بدون مفتول . (فرهنگ فارسی معین ). مقابل باسیم . || (اِ مرکب ) دستگ...