شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (ع اِ) دام شکارچی در آب یا در خشکی . (از اقرب الموارد). فخ . کمین . دام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. (فرهنگ نظام ). ج ، شبک و شباک . (اقرب الموارد). || چاههای نزدیک به هم . (از منتهی الارب ): هجمنا علی شبکة؛ یعنی حمله بر چاههای نزدیک به هم بردیم . (از اقرب الموارد). چاههای نزدیک به هم که به یکدیگر راه داشته باشد. (از متن اللغة). || چاههای کم آب ظاهرو نمایان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || زمین بسیارچاه . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). در صحاح آمده است که شاید وجه تسمیه ٔ چاهها به شباک از روی زیادی و نزدیکی آنها با یکدیگر در روی زمین باشد. (از اقرب الموارد). || سوراخ کلاکموش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رأس . ج ، شَبَک . (از ذیل اقرب الموارد). || مجمع لغوی مصر آن را بر تور سر زنان که جهت حفظ آشفتگی موی به سر بندند اطلاق کرده است . (از متن اللغة) . || رشته ٔ لوله های آب شهر را نیز شبکه خوانند. (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.