کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سینه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زلزله
لغتنامه دهخدا
زلزله . [ زَ زَ / زِ زِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) رجفه . لرز. لرزه . لرزش . جنبش سخت و حرکت شدید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جنبش زمین و زمین لرزه که بومهن و بومهین نیز گویند. (ناظم الاطباء). بومهن . بومهین . (صحاح الفرس ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). لغز...
-
ادعم
لغتنامه دهخدا
ادعم . [ اَ ع َ ] (ع ص ) اسبی که در سینه یا در سر سینه ٔ آن سپیدی بود.
-
حزیم
لغتنامه دهخدا
حزیم . [ ح َ ] (ع اِ) سینه . (منتهی الارب ). || پیرامن سینه . گرداگرد سینه . || میانه ٔ سینه ٔ ستور که جای تنگ بستن است . (منتهی الارب ). ج ، احزمه و حزم .
-
مصدور
لغتنامه دهخدا
مصدور. [ م َ ] (ع ص ) دردمند سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سینه گرفته . (مهذب الاسماء).آنکه بیماری سینه دارد. مبتلا به درد سینه . مسلول .- نفثةالمصدور ؛ خلط کسی که به عارضه ٔ صدر مبتلاست . (یادداشت مؤلف ).
-
جؤشوش
لغتنامه دهخدا
جؤشوش . [ ج ُءْ ] (ع اِ) بر وزن سرسور، سینه . (مهذب الاسماء). سینه یا پیش سینه . || مرد درشت . || پاره ای از شب . || گروهی از مردم . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
مجم
لغتنامه دهخدا
مجم . [ م َ ج َم م ] (ع اِ) سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). سینه و گویندهو واسع المجم ؛ او گشاده سینه است . (ناظم الاطباء).
-
سناف
لغتنامه دهخدا
سناف . [ س ِ ] (ع اِ) پیش سینه ٔ شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پیش بند رحل یا رسن که بر سینه بند شتر بسته پیش آورده و پس سپل پنجم برند و محکم کنند تا سینه بدان از جای نرود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
چپرپیچ کردن
لغتنامه دهخدا
چپرپیچ کردن . [ چ َ پ َ »َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن سینه و پشت بشکل صلیب . از دو طرف چون حمایل ، سینه را بشالی یا جز آن پیچیدن . جامه ای دراز را چون حمایلی از دو سوی ، به پشت گردن و دو سوی سینه بستن . رجوع به چپرپیچ شود.
-
تک زدن
لغتنامه دهخدا
تک زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح لوطیان در سینه زنی بی آهنگ زدن یکی ازمردم دسته . غلط به سینه زدن که خارج از آهنگ یکنواخت دیگر سینه زنان باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
اثرنتاء
لغتنامه دهخدا
اثرنتاء. [ اِ رِ ] (ع مص ) بسیار شدن گوشت سینه .
-
اثرنداء
لغتنامه دهخدا
اثرنداء. [ اِ رِ ] (ع مص ) بسیارگوشت شدن سینه .
-
نهاز
لغتنامه دهخدا
نهاز. [ ن َهَْ ها ] (ع ص ) خرکه بر سینه خیزد به رفتار. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). خری که در رفتن به سینه برخیزد. (ناظم الاطباء).
-
ابزخ
لغتنامه دهخدا
ابزخ . [اَ زَ ] (ع ص ) پشت درشده و سینه برآمده . مردی که پشتش دررفته باشد و سینه اش بیرون آمده باشد. اقعس . || آن است که کونسته ٔ وی فرونشسته بود. ابزی ̍.
-
رفسة
لغتنامه دهخدا
رفسة. [ رَ س َ ] (ع مص ) صدمه ٔ بپای بر سینه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). با پای بر سینه ٔ کسی صدمه زدن . (از اقرب الموارد).
-
سناسن
لغتنامه دهخدا
سناسن . [ س َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سِنسِن . سر استخوانهای سینه یا کناره ٔ استخوانهای پهلو که در سینه است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).