مصدور. [ م َ ] (ع ص ) دردمند سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سینه گرفته . (مهذب الاسماء).آنکه بیماری سینه دارد. مبتلا به درد سینه . مسلول .
- نفثةالمصدور ؛ خلط کسی که به عارضه ٔ صدر مبتلاست . (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.