کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمرغ زرین پر آسمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زرین پر
لغتنامه دهخدا
زرین پر. [ زَرْری پ َ ] (ص مرکب ) زرین بال . رجوع به زرین بال شود.- تذرو زرین پر ؛ کنایه از خورشید : از پی آن تذرو زرین پرآهنین آشیان کنید امروز. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 483).- سیمرغ زرین پر ؛ کنایه از خورشید : عید همایونفر نگر سیمرغ زرین پر نگرابروی...
-
باز زرین پر
لغتنامه دهخدا
باز زرین پر. [ زِ زَرْ ری پ َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب : فراز چتر مروارید زان شدباز زرین پرکه مرغ صبح رایکدم نبود از ناله آرامش . (از آنندراج ).و رجوع به باز زر شود.
-
زرین بال
لغتنامه دهخدا
زرین بال . [ زَرْ ری ] (ص مرکب ) که بال زرین دارد. دارنده ٔ بال طلائی .- مرغ زرین بال فلک ؛ خورشید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرین پر شود.
-
سکاک
لغتنامه دهخدا
سکاک . [س ُ ] (ع اِ) هوای میان زمین و آسمان . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). جوفی که میان زمین و آسمان است . (آنندراج ). || جای پر از تیر. (منتهی الارب ).
-
ام النجوم
لغتنامه دهخدا
ام النجوم . [ اُم ْ مُن ْ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) کهکشان .(منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ناظم الاطباء). || آسمان . آسمان پر از ستاره . (ناظم الاطباء).
-
زرین نرگسه
لغتنامه دهخدا
زرین نرگسه . [ زَرْ ری ن َ گ ِ س َ / س ِ ] (اِمرکب ) کنایه از سیاره های آسمان باشد. (برهان ). ستاره ها. (فرهنگ فارسی معین ). ستاره . (ناظم الاطباء). کنایه از ستاره است . (انجمن آرا) (آنندراج ) : در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته زرین هزاران نرگ...
-
گوی زر
لغتنامه دهخدا
گوی زر. [ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوی زرین . گوی که از زر باشد. || کنایه از آفتاب است . (برهان قاطع) (انجمن آرا)(ناظم الاطباء). شمس . خورشید. گوی زرین : بدرد جیب آسمان و بر اوگوی زر آشکار بندد صبح .خاقانی .
-
تشت زرین
لغتنامه دهخدا
تشت زرین . [ ت َ ت ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است . (برهان ) (آنندراج ). تشت زر. آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تشت زر و تشت آسمان شود.
-
باز زر
لغتنامه دهخدا
باز زر. [ زِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باز زرین پر، کنایه از آفتاب عالمتاب است . (آنندراج ) : خیز که باز باز زر بر سر چتر نیلگون گشت پدید باز مرغ از غم دل فغان گرفت . (از آنندراج ).صفت آفتاب . (مجموعه ٔ مترادفات ). و رجوع به باز زرین پر شود.
-
زرین صدف
لغتنامه دهخدا
زرین صدف . [ زَرْ ری ص َ دَ ] (اِ مرکب ) چیزی به شکل صدف که از طلا ساخته باشند. (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از آفتاب جهانتاب . (برهان ) (آنندراج ). آفتاب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). کنایه از آفتاب و او را زرین کاسه و زرین کلاه نیز گویند. ...
-
چتر مینا
لغتنامه دهخدا
چتر مینا. [ چ َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آسمان . (ناظم الاطباء). رجوع به چتر روز و چتر زرین و چتر سحر شود.
-
همایون فر
لغتنامه دهخدا
همایون فر. [ هَُ ف َ ] (ص مرکب ) دارای فرّ و شکوه . باشکوه : هم موفق پادشاهی هم مظفر شهریارهم مؤیدرای میری ، هم همایون فر همام . فرخی .عید همایون فر نگر سیمرغ زرین پر نگرابروی زال زر نگر، بر فرق کهسار آمده .خاقانی .
-
دیبا سلب
لغتنامه دهخدا
دیبا سلب . [ س َ ل َ ] (ص مرکب ) با سلب دیبا.با پوشش دیبا. که جامه ای از دیبا دارد : آسمان دیبا سلب گشت و هوا عنبر غبارگلستان زرین درخت و آدمی سیمین مکان .فرخی .
-
عنبرغبار
لغتنامه دهخدا
عنبرغبار. [ عَم ْ ب َ غ ُ ] (ص مرکب ) باصفا و خوشبوی چنانکه غبار آن بوی عنبر دهد، و صفت هوا باشد : آسمان دیباسلب گشت و هوا عنبرغبارگلستان زرین درخت و آدمی سیمین مکان .فرخی .
-
میغناک
لغتنامه دهخدا
میغناک . (ص مرکب ) ابرناک و بخارناک . (ناظم الاطباء). ابرناک . (آنندراج ). باابر. ابرآگین . آسمانی میغناک . روزی میغناک ؛ روزی با ابر. (یادداشت مؤلف ).- میغناک شدن ؛ ابرناک شدن . ابر گرفتن . باابر شدن . تغیم . (از یادداشت مؤلف ) (تاج المصادر بیهقی...