میغناک . (ص مرکب ) ابرناک و بخارناک . (ناظم الاطباء). ابرناک . (آنندراج ). باابر. ابرآگین . آسمانی میغناک . روزی میغناک ؛ روزی با ابر. (یادداشت مؤلف ).
- میغناک شدن ؛ ابرناک شدن . ابر گرفتن . باابر شدن . تغیم . (از یادداشت مؤلف ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تربد. (تاج المصادر بیهقی ).
|| بخارناک . (ناظم الاطباء). هوا یا آسمان مه آلود. (از شعوری ج 2 ورق 364). بامه . مه ناک . آسمان پر از مه . کوه پر از مه . مه آلود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.