کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوراخ سوراخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مثقب
لغتنامه دهخدا
مثقب . [ م ُ ث َق ْ ق َ ](ع ص ) سوراخ دار. (ناظم الاطباء). سوراخ شده . سوراخ سوراخ . سوراخ دار. سفته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مروارید مثقب ؛ مروارید سفته . (ناظم الاطباء).
-
بید خوردن
لغتنامه دهخدا
بید خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب )سوراخ سوراخ شدن پارچه ٔ پشمی و قالی بسبب کرم بید.
-
بید خورده
لغتنامه دهخدا
بید خورده . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) پارچه ٔ سوراخ سوراخ شده بسبب کرم بید.
-
سوزن زده
لغتنامه دهخدا
سوزن زده . [ زَ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) چیزی که بسوزن سوراخ سوراخ کرده شده باشد. (آنندراج ) : صفحه ٔ آینه را کاغذ سوزن زده کردتا چه با سینه ٔ مجروح کندمژگانش .صائب (از آنندراج ).
-
شبیکه
لغتنامه دهخدا
شبیکه . [ ش َ ک َ ] (از ع ، اِ) به معنی دام و کمند. (ناظم الاطباء). || هر چیز سوراخ سوراخ و پرسوراخ و سوراخدار. (ناظم الاطباء) : با وجود زال ناید انحلال در شبیکه و در برت آن ذودلال .مولوی .
-
شبر
لغتنامه دهخدا
شبر. [ ش َ ب َ ] (ع اِ) نزدابریشم بافان به معنی تیغه ٔ مربعشکل کوچکی است سوراخ سوراخ و از آن سوراخها نخها میگذرد و با آن نوار پهنی را می بافند. (از دزی ج 1 ص 719) (از محیط المحیط).
-
منخربة
لغتنامه دهخدا
منخربة. [ م ُ ن َ رِ / رَ ب َ ] (ع ص ) شجرة منخربة؛ درخت پوسیده ٔ سوراخ سوراخ شده . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). چوب کرم خورده . (ناظم الاطباء).
-
ادرافیس
لغتنامه دهخدا
ادرافیس . [ اِ ] (اِ) بیونانی چیزیست شبیه به یخ و در دریا بردور و اطراف نی جمع میشود و مانند کف دریا سوراخ سوراخ می باشد و بعربی زبدالبحر گویندش . (برهان قاطع).
-
ترشبالا
لغتنامه دهخدا
ترشبالا. [ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) ترشپالا. ابزاری فلزی و سوراخ سوراخ جهت پالایش پالوده و صاف کردن برنج پلاو و سایر چیزها. (ناظم الاطباء).
-
چشمه دار
لغتنامه دهخدا
چشمه دار. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) هر چیز که سوراخ سوراخ باشد مانند زره . (ناظم الاطباء) : یکی درع رخشنده ٔ چشمه دارکه در چشم نامد یکی چشمه وار. نظامی .حلقه دار. (آنندراج ). رجوع به چشمه شود.
-
زره سم
لغتنامه دهخدا
زره سم . [ زَ / زِ رِه ْ س ُ ] (ص مرکب ) هر آنچه سوراخ می کند زره را. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : سوگند میخورم بسنان زره سمت کز تاب حمله گوئی تنین محور است . اثیر اخسیکتی (از آنندراج ).- سنان زره سم ؛ سنانی که زره را سوراخ سوراخ کند. (آنندراج ).
-
نافخ نفسه
لغتنامه دهخدا
نافخ نفسه . [ ف ِ خ ُ ن َ س ِ ](ع اِ مرکب ) تنوری است در جائی بادگیر کیمیائیان راکه از زیر بر سه پایه استوار است و دیواره و بن آن سوراخ سوراخ بوده و سکوئی از گل دارد و دوا را در کوزه به گل گرفته کنند و بر آن نهند. (یادداشت مؤلف ).
-
سنگ پا
لغتنامه دهخدا
سنگ پا. [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که به هندی جهانوا گویند. (غیاث ). سنگ کانی سوراخ سوراخ که در حمام چرک پا بدان پاک کنند. سنگ پاخار. نشفه . نسفه . نشف . پاشنه سنگ . سنگ پاشنه . (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال :رو نیست ، سنگ پاست ؛ بسی ب...
-
مغربل
لغتنامه دهخدا
مغربل . [ م ُ غ َ ب َ ] (ع ص ) فرومایه و ناکس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کشته ٔبرآماسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ملک رونده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). المل...
-
خانه ٔ زنبور
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ زنبور. [ ن َ / ن ِ ی ِ زَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لانه ٔ زنبور. شانه . شان . خان : بشکل نقطه ٔسیماب باشد زهره ٔضیغم بسان خانه ٔ زنبور باشدمهره ٔ ثعبان . عبدالواسع جبلی .صحبت نیکان ز جهان دور گشت خوان عسل خانه ٔ زنبور گشت . نظامی . || سور...