کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنگر
لغتنامه دهخدا
سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . دارای 105 تن سکنه . آب آن ازنهر آغ بلاغ . محصول آنجا غلات ، توتون . و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سنگر
لغتنامه دهخدا
سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 327 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سنگر
لغتنامه دهخدا
سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سنگر
لغتنامه دهخدا
سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 1300 تن سکنه . آب آن ازرودخانه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و مالداری و شال بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سنگر
لغتنامه دهخدا
سنگر. [ س َ گ ُ ] (اِ) سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان ). || سَنگَر؛ سنگر. حصار. قلعه بندی . (ناظم الاطباء). || نیزه ٔ کوچک . (غیاث ). || سنگر به معنی حصار. قلعه بندی . گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله ه...
-
واژههای مشابه
-
سنگر بستن
لغتنامه دهخدا
سنگر بستن . [ س َ گ َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ممانعت کردن . جلوگیری نمودن . (یادداشت بخط مؤلف ). || آماده کردن سنگر و پناه گرفتن در آن .(فرهنگ فارسی معین ). برآوردن سنگر در مقابل دشمن .
-
سنگر فرامرزخان
لغتنامه دهخدا
سنگر فرامرزخان . [ س َ گ َ رِ ف َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روضه چای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . دارای 158تن سکنه . آب آن از شهرچای و محصول آنجا غلات ، توتون ،حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . (از فرهنگ جغراف...
-
قلعه سنگر
لغتنامه دهخدا
قلعه سنگر. [ ق َ ع َ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش قلعه زراس شهرستان اهواز، واقع در 8هزارگزی شمال قلعه ٔ زراس و کنار راه پرعباس به صالح آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 104 تن است . آب آن از چاه و قنات و محصول آ...
-
جستوجو در متن
-
آی درویش
لغتنامه دهخدا
آی درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) نام تیره ای از ترکمانان ایران ، ساکن شمال غربی سنگر.
-
اجانخانجیک
لغتنامه دهخدا
اجانخانجیک . [ ] (اِخ ) یکی از طوایف ترکمان ساکن خاک ایران که در شمال سنگر سکونت دارند.
-
شول
لغتنامه دهخدا
شول . (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به اردکان میان گلستان و سنگر در 60500گزی شیراز. (یادداشت مؤلف ).
-
سنگربندی
لغتنامه دهخدا
سنگربندی . [ س َ گ َ ب َ ] (حامص مرکب ) برآوردن سنگر در مقابل دشمن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
امام زاده قاسم
لغتنامه دهخدا
امام زاده قاسم . [ اِ دَ / دِ س ِ ] (اِخ ) نام دهی است در بخش سنگر شهرستان سمنان که نام دیگر آن زیارت است . رجوع به زیارت شود.