سنگر. [ س َ گ ُ ] (اِ) سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان ). || سَنگَر؛ سنگر. حصار. قلعه بندی . (ناظم الاطباء). || نیزه ٔ کوچک . (غیاث ). || سنگر به معنی حصار. قلعه بندی . گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال . (آنندراج ). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله ٔ دشمن برمی آوردند. (قاموس کتاب مقدس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.