کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستیزگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستیزگی
لغتنامه دهخدا
ستیزگی . [ س ِ زَ / زِ ] (حامص )لجاجت و خصومت و منازعه و مناقشه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تنازعات
لغتنامه دهخدا
تنازعات . [ ت َ زُ ] (ع اِ)ج ِ تنازع . (فرهنگ فارسی معین ). خصومتها. کشمکش ها. ستیزگی ها. و مناقشه ها. رجوع به تنازع شود.
-
عنفاً
لغتنامه دهخدا
عنفاً.[ ع ُ فَن ْ ] (ع ق ) بطور تندی و درشتی و ستیزگی . و بطور کراهت و اجبار و عدم رضایت . (از ناظم الاطباء).
-
خرک
لغتنامه دهخدا
خرک . [ خ َ رَ ] (ع مص ) الحاح کردن . ستیزگی نمودن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
خیرگی کردن
لغتنامه دهخدا
خیرگی کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پررویی کردن . بی حیایی کردن . بی شرمی کردن . || جسارت ورزیدن . دلیری کردن .لجاجت کردن . عناد کردن . ستهیدن . ستیزگی کردن . || خودسری کردن . خیره سری کردن . خودرائی کردن .
-
تماجامشی کردن
لغتنامه دهخدا
تماجامشی کردن . [ ت َ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستیزگی کردن و مناقشه نمودن . (ناظم الاطباء) : و او را پسری بود بایدو نام که بعد از کیخاتون چند ماه در باب پادشاهی تماجامشی می کرد. (جامع التواریخ رشیدی ).
-
شناءة
لغتنامه دهخدا
شناءة. [ ش َ ءَ ] (ع مص ) شَن ْء. شِن ْء. شُن ْء. شَنآن . مَشْنَاء. مَشْنَاءة. (منتهی الارب ). رجوع به مصادر مذکور شود. || (اِمص ) دشمنی با ستیزگی و بدخویی . (از اقرب الموارد).
-
نامجویی
لغتنامه دهخدا
نامجویی . (حامص مرکب ) نامجوئی . نام جستن . طلب نام کردن . نام طلبی . شهرت طلبی . عمل و صفت نامجوی : نامجوئی دولت آموزد همی بی شک ترانامجوئی را چو دولت نیست هیچ آموزگار. مسعودسعد.|| جاه طلبی . منصب طلبی . || ستیزگی و منازعه در شهرت و شجاعت و بهادری و...
-
متألق
لغتنامه دهخدا
متألق . [ م ُ ت َ ءَل ْ ل ِ ] (ع ص )برق درخشان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برق تابان و درخشان . (ناظم الاطباء). || کسی که سر خود را بلند می کند و سرافرازی می نماید خصوصاً برای خصومت و ستیزگی و خیالات بد. || کسی که خود رازینت می کند. (ناظم الاطبا...
-
کین آوردن
لغتنامه دهخدا
کین آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) خصومت و ستیزگی و جنگ و جدال . (ناظم الاطباء). جنگیدن . نبرد کردن . رزم آزمودن : دل کینه ورْشان به دین آورم سزاوارتر زآنکه کین آورم . فردوسی .اگر پیل با پشّه کین آوردهمی رخنه در داد و دین آورد. (از العراضه ). || انتقام...
-
مجالح
لغتنامه دهخدا
مجالح . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) ناقه که در زمستان شیر دهد. ج ، مجالیح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خصم رویاروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ستیزگی و دشمنی کننده . (از ذیل اقرب الموارد). || (اِ) اسد ...
-
چخی
لغتنامه دهخدا
چخی . [ چ َ / چ ِ ] (حامص ، اِ) چخ . ستیزه کنی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ستیزگی . (ناظم الاطباء). چخندگی . || خصومت . || مناقشه . (ناظم الاطباء). || دم زنی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || سعی و کوشش . (ناظم الاطباء). چخ . چخندگی . رجوع...
-
تماجامیشی
لغتنامه دهخدا
تماجامیشی . [ ت َ ] (مغولی ، اِ) لغت مغولی است بمعنی مضایقه باشد. چنانکه درتاریخ وصاف در بیان جلوس ارغون خان مذکور است که چون ایلچی به خدمت هولاجو رسید در جواب گفت : با ارغون تماجامیشی یعنی مضایقت کجا می رود. و نیز در تاریخ غازانی ، در ولیعهد کردن چن...
-
مناقشه
لغتنامه دهخدا
مناقشه . [ م ُ ق َ / ق ِ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِمص ) سختی با کسی در کاری . (ناظم الاطباء). سختگیری . مناقشت . مناقشة : مناقشه ٔشتر در صلاح طلبی چنانکه رفت در میان نهاد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 253). دوم بخل و مناقشه با ایشان در اموال . (اخلاق ناصری )....