کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبار
لغتنامه دهخدا
سبار. [ س ِ ] (اِ) همان سپار است . در لغت فرس سپار ولی در صحاح الفرس سبار آمده است . رجوع به سپار شود.
-
سبار
لغتنامه دهخدا
سبار. [ س ِ ] (ع اِ) میل جراحت .(مهذب الاسماء). محراف و میلی که در جراحت فرو برند تا غور آن معلوم گردد. ج ، سُبُر. (ناظم الاطباء). آنچه بدان غور جراحت را معلوم دارند. (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
صبار
لغتنامه دهخدا
صبار. [ ص َب ْ با ] (اِخ ) نامی از نامهای خدا.
-
صبار
لغتنامه دهخدا
صبار. [ ص َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه از صبر. شدیدالصبر. بسیار شکیبا. شکیبا. (معجم البلدان ).
-
صبار
لغتنامه دهخدا
صبار. [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صُبرَة. رجوع به صبرة شود.
-
صبار
لغتنامه دهخدا
صبار. [ ص ِ ] (ع اِ) سربند شیشه و مانند آن . (منتهی الارب ). سداد. (اقرب الموارد).
-
صبار
لغتنامه دهخدا
صبار. [ ص ُ ] (ع اِ) صُبّار. تمرهندی است : مرا کرد محموم صداع خماررسان ساقیا آن شراب صبار. میرنظمی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 160).رجوع به تمر هندی شود.
-
ثبار
لغتنامه دهخدا
ثبار. [ ث ِ ] (اِخ ) موضعی است بر شش میلی خیبر.
-
ثبار
لغتنامه دهخدا
ثبار. [ ث ِ ] (ع اِ) بر ثبار امر بودن ؛ به برآمدن کار نزدیک بودن .
-
جستوجو در متن
-
سبروت
لغتنامه دهخدا
سبروت . [ س ُ ] (ع ص ، اِ) زمین خشک بی نبات . || چیز اندک و حقیر. || مرد درویش و محتاج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): لأن بدا خلق السربال سبروتا. (حریری ) (از اقرب الموارد). رجوع به سبرت شود. || غلام امرد. ج ، سباریت سبار، و این جمع نادر است . ...
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . (ع اِ) هر آلت فلزی باریک و بلند. میله .- میل انگشتر ؛ میلی است فلزی مخروطی شکل که به وسیله ٔ آن حلقه ٔ انگشتر را بزرگ و یا صاف می کنند. (یادداشت لغت نامه ).- میل سوپاپ ؛ در اصطلاح مکانیکی محوری است که دارای برآمدگی های مخصوصی به نام «بادامک » ...