کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازش با مقتضیات محیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سازش دادن
لغتنامه دهخدا
سازش دادن . [ زِ دَ] (مص مرکب ) صلح دادن . آشتی ایجاد کردن . سازش ایجادکردن . توافق ایجاد کردن . رفع کدورت و اختلاف کردن .
-
سازش کردن
لغتنامه دهخدا
سازش کردن . [زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باکسی صلح کردن . آشتی کردن . رفع اختلاف و کدورت کردن . مساهله . رجوع به سازش شود.
-
سازش نامه
لغتنامه دهخدا
سازش نامه . [ زِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) صلحنامه در اصطلاح دادگستری . (فرهنگستان ). نوشته ای مبنی برقرار صلح و شرایط آن . رجوع به سازش شود.
-
جستوجو در متن
-
شبق
لغتنامه دهخدا
شبق . [ ش َ ب ِ ] (ع ص ) شهوتی و آزمند به آرمیدن با زن . (از ناظم الاطباء). شدیدالشهوة. (محیط المحیط).
-
مخالطة
لغتنامه دهخدا
مخالطة. [ م ُ ل َ طَ ] (ع مص ) با کسی آمیختن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (دهار). آمیزش کردن با کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). خلاط. (ناظم الاطباء). رجوع به خلاط و مخالطت شود. || درآمیختن درد و آزار با کسی : خا...
-
مشاهدة
لغتنامه دهخدا
مشاهدة. [ م ُ هََ دَ ] (ع مص ) دیدن . معاینه کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). || با کسی در جائی حاضر بودن . (آنندراج ). || ادراک به یکی از حواس ظاهری یا باطنی . (از محیط المحیط) (از اقرب الم...
-
رام جس
لغتنامه دهخدا
رام جس . [ ] (اِخ ) از ادبا و شعرای نامی هندوستان بود که مذهب براهمه داشت . او در شعر محیط تخلص می کرد. با اینکه پدر وی از مردم لاهور بود ولی خود در شهر دهلی دیده بر جهان گشود و در شهر مذهبی بنارس بمناصب و مقامات مهم دولتی نائل آمد. او را سه مثنوی مع...
-
مناغمة
لغتنامه دهخدا
مناغمة. [ م ُ غ َ م َ ] (ع مص ) با یکدیگر حدیث کردن به آواز نرم . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی به صدای آهسته سخن گفتن . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
حنمة
لغتنامه دهخدا
حنمة. [ ح َ ن َ م َ ] (ع اِ) بومه . (اقرب الموارد) (محیط المحیط). و در بعض نسخ قاموس نومه آمده با نون و این غلط است . ج ِ حَنَم . (از محیط المحیط). مؤلف منتهی الارب و ناظم الاطباء و پاره ای دیگر از لغت نامه ها آنرا نومه گرفته و به خواب ترجمه کرده ان...
-
زحنة
لغتنامه دهخدا
زحنة. [ زُ ح َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث زُحَن . زن کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ترجمه ٔ قاموس ) (از متن اللغة) (از لسان العرب ) (از محیط المحیط). زن کوتاه و فربه شکم . (از تاج العروس ). || کاروان با بار و توابع خود. (از منتهی الارب ) (ا...
-
مشارة
لغتنامه دهخدا
مشارة. [ م ُشارْ رَ ] (ع مص ) با کسی بدی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی بدی نمودن . (از ناظم الاطباء). || با همدیگر خصومت کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با کسی شر کردن . (تاج الم...
-
مخنجل
لغتنامه دهخدا
مخنجل . [ م ُ خ َ ج ِ ] (ع ص ) کسی که زناشوئی کند با زن دفزک بی شرم و بدزبان و گول . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
متراس
لغتنامه دهخدا
متراس . [ م ِ ] (ع اِ) آنچه که با آن خود را از دشمن پنهان دارند مانند دیوار و جز آن . (از محیط المحیط).
-
مغزاة
لغتنامه دهخدا
مغزاة. [ م َ ] (ع اِ) بمعنی غَزوَة. (محیط المحیط). یک دفعه کشش و جنگ با دشمن دین . ج ، مغازی . (ناظم الاطباء). مفرد مغازی . (از اقرب الموارد). و رجوع به مغازی شود.