کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساحلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساحلات
لغتنامه دهخدا
ساحلات . [ ح ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در فارس . در تاریخ گزیده آمده : در زمان او [ ابوبکربن سعدبن زنگی ] ملک فارس رونق تمام گرفت و بسیار عمارات و خیرات کرد چون رباط مظفری ابرقوه ... و مظفری حارک (؟) بر راه ساحلات . (تاریخ گزیده چ عکسی لندن ص 508). رجو...
-
جستوجو در متن
-
مظفری ابرقوه
لغتنامه دهخدا
مظفری ابرقوه . [ م ُ ظَف ْ ف َ ی ِ اَ ب َ ] (اِخ )از جمله رباطی است که ابوبکر سعدبن زنگی بر راه ساحلات و بر مزار شیخ کبیر ابی عبداﷲ حفیف و دیگر فقها بنا نهاد. و رجوع به تاریخ گزیده چ براون ص 507 شود.
-
ساحلیات
لغتنامه دهخدا
ساحلیات . [ ح ِ لی یا ] (اِخ ) نامی است که سابقاًبسواحل خلیج فارس و بنادر جنوبی ایران بخصوص به حدود سیراف میدادند. در فارسنامه ٔ ابن البلخی آمده : و آثار او [ قبادبن فیروز ] این شهرهاست : ساحلیات که هم مضاف است به قبادخوره . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص ...
-
ساحلی
لغتنامه دهخدا
ساحلی . [ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش اهرم شهرستان بوشهر است که در باختر بخش و در جلگه ٔ کم عرض ساحلی بین خلیج فارس و ارتفاعات مند قرار گرفته است و شوسه ٔ سابق بندر بوشهر به لنگه از راه ساحل از وسط آن می گذرد. هوای آن گرم مرطوب و ...