ساحلیات . [ ح ِ لی یا ] (اِخ ) نامی است که سابقاًبسواحل خلیج فارس و بنادر جنوبی ایران بخصوص به حدود سیراف میدادند. در فارسنامه ٔ ابن البلخی آمده : و آثار او [ قبادبن فیروز ] این شهرهاست : ساحلیات که هم مضاف است به قبادخوره . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 84). هزو، و ساویه و دیگر نواحی اعمالی است ازساحلیات که با جزیره ٔ قیش رود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 141). هزو و ساویه دو دیه است و چند دیه دیگر که در آن حدود است ساحلیات اند و از توابع دولتخانه ٔ قیش است . (نزهة القلوب ). رجوع به ساحلات و ساحلی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.