کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زین شىبرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوه زین
لغتنامه دهخدا
کوه زین . (اِخ ) دهی از دهستان ابهررود که در بخش ابهر شهرستان زنجان واقع است و 267 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
زین کردن
لغتنامه دهخدا
زین کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زین نهادن ستور را. زین بر پشت اسب و جز آن استوار کردن سواری را. آماده ٔ سواری کردن چارپا را : بنالید و گفت اسب را زین کنندوزین پس مرا خشت بالین کنند. فردوسی (از آنندراج ).بفرمود تا رخش را زین کنندسواران بروها پر از چی...
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اربعه پائین است که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشتابی است که در بخش بوئین شهرستان قزوین واقع است و 506 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودقات است که در بخش مرکزی شهرستان مرند واقع است و 207 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان عربخانه است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 183 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کربال است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 242 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان تکاب است که در بخش بجستان شهرستان گناباد واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
زین آباد
لغتنامه دهخدا
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه است که در بخش تفت شهرستان یزد واقع است و 274 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
زین افزار
لغتنامه دهخدا
زین افزار. [ اَ] (اِ مرکب ) سلیح و کجیم را گویند که یراق جنگ و پوشش اسب باشد در روز جنگ . (برهان ) (از انجمن آرا) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطباء). سلاح . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زین اوزار. متقدمین از شعراء کلمه ٔ زین افزار را بمعنی ادوات جنگ گرفته ...
-
زین الدین
لغتنامه دهخدا
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نجیم . رجوع به ابن نجیم در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 1 ص 349 شود.
-
زین الدین
لغتنامه دهخدا
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن زین الدین بن علی المعبری الملیباری . از علماء قرن دهم هجری . او راست : ارشاد العباد الی سبیل الرشاد. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1762).