کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زلات
لغتنامه دهخدا
زلات . [ زَل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ زلة. (ناظم الاطباء). بمعنی لغزش ها مراد ازآن خطاها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : زلات او به نظر عفو و اغماض ملاحظه می افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). رسولان به شفاعت تجاوز از زلات اخلاطیان چند نوبت بفرستادن...
-
واژههای همآوا
-
زلعة
لغتنامه دهخدا
زلعة. [ زَ ل َ ع َ ] (ع اِ) زخم تباه و فاسد شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ضلعة
لغتنامه دهخدا
ضلعة. [ ض ِ ل َ ع َ ] (ع اِ) ماهیی است خرد سبز کوتاه استخوان . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
بادرات
لغتنامه دهخدا
بادرات . [ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بادرة. در تداول فارسی قدیم بمعنی انجام یافته و صادرشده بکار رفته است : و در جملگی احوال از حضرت ذوالجلال از بادرات اعمال و صادرات اقوال استغفار میکند. (جهانگشای جوینی ). و تداق از خوف بادرات سخنهای نافرجام و اندیشه های ...
-
بدار
لغتنامه دهخدا
بدار. [ ب ِ ] (ع مص ) پیشی گرفتن و شتافتن . (ترجمان القرآن جرجانی ). تبادر. مبادرت . پیشدستی کردن . (یادداشت مؤلف ): و لاتأکلوها اسرافاً و بِداراً ان یکبروا. (قرآن 6/4)؛ و آنرامخورید بگزاف شتافتن و پیشی کردن بر بلوغ و بر بزرگ شدن ایشان . (کشف الاسر...
-
استقاله
لغتنامه دهخدا
استقاله . [ اِ ت ِ ل َ ] (ع مص ) استقالت . اقاله خواستن . (منتهی الارب ) (زوزنی ). بیع واشکافتن خواستن . طلب فسخ بیع. برانداختن بیعی را خواستن . رد بیع خواستن . شکستن بیع تقاضا کردن : استقاله ٔ بیع. || استعفاء. طلب عفو و بخشایش : تاش از نیشابور مکاتب...
-
تجاوز
لغتنامه دهخدا
تجاوز. [ ت َ وُ ] (ع مص ) عفو کردن گناه کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درگذشتن ازگناه . (ترجمان عادل بن علی ) (آنندراج ) : سزاوار عاطفت خداوند عالم سلطان بزرگ ... که آنچه به اول رفته از بندگان تجاوز فرمایند. (تاریخ بیهقی ). هر کار بقصد نقض عهد ...
-
زلة
لغتنامه دهخدا
زلة. [ زَل ْ ل َ ] (ع اِ) لغزش پای در گل و لغزش در سخن . اسم است زلیل را. (منتهی الارب ). لغزش پای در گل . سقط و خطا و لغزش در سخن . ج ، زلات . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گناه و خطای بی اراده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). گناه . (دهار). خ...
-
مساوی
لغتنامه دهخدا
مساوی . [ م َ ] (ع اِ)مساوی ٔ. ج ِ مساءة. (منتهی الارب ). ج ِ سیّئة. (مهذب الاسماء) (غیاث ). جمع سوء (خلاف قیاس ). و گویند مفرد آن مساءة باشد. (اقرب الموارد). بدیها. (دهار). عیوب ونقایص . (اقرب الموارد). زشتیها. عیبها : گر گفتم از رسول علی خلق را وصی...
-
لات
لغتنامه دهخدا
لات . [ لات ت ] (اِخ ) نام بتی از قبیله ٔ ثقیف در طائف . (مفاتیح ). نام آن بتی است که ثقیف آن را پرستیدندی . (ترجمان جرجانی ). نام بتی است : و قراء بها ابن عباس و عکرمه و جماعة. سُمی بالذی کان یلت عنده السویق بالسمن ثم خفف . (منتهی الارب ). رجوع به ب...
-
اغضاء
لغتنامه دهخدا
اغضاء. [ اِ ] (ع مص ) چشم فروخوابانیدن . (آنندراج ). چشم فروخوابانیدن و نزدیک کردن پلکها را بهم . یقال : اغضنی عنه اغضاءً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نزدیک گردانیدن پلکها رابهم و فروبستن آنها را آنچنان که چیزی را نبیند: اغصی الرجل عینه اغضاءً؛ قا...
-
اغماض
لغتنامه دهخدا
اغماض . [ اِ ] (ع مص ) حقیر و خوار شمردن کسی را چشم : اغمضت العین فلاناً اغماضا. (منتهی الارب ). حقیر و خوار شمردن چشم فلان را. (ناظم الاطباء). || پیشی گرفتن از کسی سپس پیشی گرفتن وی در برابر دویدن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن فلان از بهمان پس از آن ...
-
ابوحیان توحیدی
لغتنامه دهخدا
ابوحیان توحیدی . [ اَ ح َی ْ یا ن ِ ت َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عباس . اصلاً شیرازی یا نیشابوری یاواسطی یا بغدادی است . محب الدین بن النجار گوید: او صحیح العقیده بود و بعض دیگر نیز چنین گفته اند لیکن متأخرین او را بزندقه نسبت کنند، و ابن خلکان گوید ا...