کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعقث-شمم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شمم
لغتنامه دهخدا
شمم . [ ش َ م َ ] (ع اِ) بلندی کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلندی نای بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوبی و راستی بالای بینی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || درازی ب...
-
شمم
لغتنامه دهخدا
شمم . [ ش َ م َ / ش ُ م َ ] (اِ) کفش روستایی . (ناظم الاطباء). پای افزاری است که آنرا به آذربایجان بسیار دارند و آن یکتا چرم بود و رشته دراز بدو برکشند بیشتر مسافران و دهقانان دارند. (فرهنگ اوبهی ). چارق . رجوع به شمل و چارق شود.
-
شمم
لغتنامه دهخدا
شمم . [ش ُ م َ ] (اِ) فرار. گریز. هزیمت . || میل و رغبت به فرار. (ناظم الاطباء). || دوری ونفرت . (فرهنگ اوبهی ). دوری و بعد. (ناظم الاطباء).