کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زحزحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زحزحة
لغتنامه دهخدا
زحزحة. [ زَ زَ ح َ ] (ع مص ) دور کردن . (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دور گردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی به کوشش دبیرسیاقی ص 49).
-
واژههای همآوا
-
ذحذحة
لغتنامه دهخدا
ذحذحة. [ ذَ ذَ ح َ ] (ع مص )گام نزدیک گذاشته شتاب رفتن . || ذحذحه ٔ ریح تراب را؛ بردن باد خاک را.
-
زهزهة
لغتنامه دهخدا
زهزهة. [ زَ زَ هََ ] (ع مص ) تحسین کردن . از «زِه ْ» بمعنی احسنت . (از دزی ج 1 ص 609). رجوع به زه شود.
-
ضحضحة
لغتنامه دهخدا
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص ) جنبیدن سراب و درخشیدن آن . || روان شدن آب . || هویدا و آشکار گردیدن کار. (منتهی الارب ).
-
ضحضحة
لغتنامه دهخدا
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص )روش آب یا سراب . ضَحْضَح . ضُحْضُح . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
زحزح
لغتنامه دهخدا
زحزح . [ زَ زَ ] (ع مص ) دوری . (دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گویند: هویزحزح منه ؛ یعنی بدور است از او. (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) رجوع به زحزحة، زحزاح و تزحزح شود.
-
دور گردانیدن
لغتنامه دهخدا
دور گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) دور کردن . دور ساختن . راندن . (یادداشت مؤلف ). انئاء. اطراح . طرح . اقصاء. اضراح . ازاحة. اسحاق . (منتهی الارب ). ابعاد. (دهار). زحزحة. (ترجمان القرآن ): جنب ؛ دور گردانیدن کسی را. طهر. اشذاء؛ دور گردانیدن چیزی ...
-
دور کردن
لغتنامه دهخدا
دور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راندن و اخراج کردن . (ناظم الاطباء). طرد کردن . طرد. دور ساختن . بفاصله گرفتن واداشتن . ابعاد. (یادداشت مؤلف ). اجناب . ادحاق . (تاج المصادر بیهقی ). ازدیال . تزویل . ازالة. (منتهی الارب ). ازالة. (دهار). ازاحة. (دها...