کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رکح
لغتنامه دهخدا
رکح . [ رَ ] (ع مص ) اعتماد نمودن و تکیه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
رکح
لغتنامه دهخدا
رکح . [ رُ ] (ع اِ) بینی کوه . ج ، رُکوح و اَرکاح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رکن کوه . (از اقرب الموارد). || ناحیه ٔ کوه . (از اقرب الموارد). کرانه و ناحیه ٔ کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بنیاد. ج ، اَرکاح . (منت...
-
جستوجو در متن
-
رکوح
لغتنامه دهخدا
رکوح . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رُکح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به رکح شود.
-
ارکاح
لغتنامه دهخدا
ارکاح . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رُکح ، به معنی بینی کوه و کرانه و ناحیه ٔ آن . (منتهی الأرب ). || خانه های راهبان . (منتهی الأرب ).
-
رکحة
لغتنامه دهخدا
رکحة. [ رُ ح َ ] (ع اِ)ساحت و گشادگی سرای و میان آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ساحت خانه . (از اقرب الموارد). || پاره ای از ثرید که در بن کاسه مانده باشد. ج ِ رُکُح . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).