کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رِچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استروچی
لغتنامه دهخدا
استروچی . [ اِ رُچ ْ چی ] (اِخ ) رجوع به استروزی شود.
-
آخور چرب
لغتنامه دهخدا
آخور چرب . [ خ ُ رِچ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به آخر چرب شود.
-
چرم چرم
لغتنامه دهخدا
چرم چرم . [ چ ِ رَچ ِ رَ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی الک دولک . قسمی بازی .
-
غرچه
لغتنامه دهخدا
غرچه . [ غ ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ صوت ) در تکلم آواز ساییدن دندان به هم با فشار، و بیشتر با لفظ (دندان غرچه ) و با لفظ رفتن استعمال می شود. (از فرهنگ نظام ).
-
دندان قرچه
لغتنامه دهخدا
دندان قرچه . [ دَ ق ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان غرچه . ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری ) بر اثر حمله ٔ مرضی یا بودن طفیلی و انگل در بدن .(از فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به دندان غرچه شود.
-
کاغذ دفتری
لغتنامه دهخدا
کاغذ دفتری . [ غ َ ذِ دَ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاغذ بی ارزش و کم بها. (آنندراج ). || کاغذ خطدار ک-ه ب-ا آن ام-روز دف-ت-رچ-ه ب-رای مش-ق دانش آموزان سازند.
-
دندان غرچه
لغتنامه دهخدا
دندان غرچه . [ دَ غ ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ غ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان خایی . احزاز. حریق . ساییده شدن دندانهای زبرین و زیرین به یکدیگر چنانکه دندانهای صاحب کرم معده در خواب و مانند آن . عمل فشرده شدن یا فشردن دندانها بر یکدیگر و برآمدن آواز از آن بر...
-
روز
لغتنامه دهخدا
روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزندی و یرنی و نطنزی رو ، سمنانی رو و روژ ، سنگسری روژ سرخه یی روز لاسگردی روز و رو شهمیرزادی ...
-
تبریز
لغتنامه دهخدا
تبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است . (غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران ...