دندان غرچه . [ دَ غ ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ غ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان خایی . احزاز. حریق . ساییده شدن دندانهای زبرین و زیرین به یکدیگر چنانکه دندانهای صاحب کرم معده در خواب و مانند آن . عمل فشرده شدن یا فشردن دندانها بر یکدیگر و برآمدن آواز از آن بر اثر خشم در بیداری و علامت کرم در معده ، در خواب . در خراسان (گناباد) دندان غریچه گویند. (یادداشت مؤلف ). دندان غروچه . دندان کروچه . صریرالاسنان . (از قانون ابن سینا).
- دندان غرچه رفتن بر ؛ دندان ساییدن بر. تحدم . احتدام . (یادداشت مؤلف ).
- دندان غرچه کردن ؛ حرق . حروق . دندان ساییدن بر هم . دندان بسودن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب بالا شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.